«شهادت» را يك افتخار بزرگ مي دانم...
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ دل شهید براقی است که تاعرش برین انسان را بالا می برد آری دل شهید است که محل عروج فرشتگان مقرب است.
شهید غلامعلی خانی/ سوم خرداد 1318، در روستای گل عباس از توابع شهرستان ورامین دیده به جهان گشود. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش توران نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و سه دختر شد. به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی در جبهه حضور یافت. پنجم بهمن 1362، در سر پل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای سیدفتح الله شهرستان زادگاهش واقع است.
وصيت نامه شهيد غلامعلي خاني
انا لله و انا اليه راجعون
ما از سوي خدا آمده ايم و به سوي او برگردانده مي شويم
وصيّت نامه اينجانب غلامعلي خاني پاسدار كميته انقلاب اسلامي شهرستان ورامين متولد مورخه پانزدهم مهر 1362 1318 شماره شناسنامه 3 نام پدر محمّد ساكن قريه گلعباس.
بنام خداوند در هم كوبنده منافقان ، سلام بر سرور شهيدان كربلا امام حسين (ع) ، درود بر ياران با وفاي او ، سلام بر عاشوراي حسين (ع) ، سلام بر حسين زمان و ابراهيم زمان خميني بت شكن حامي مستضعفان جهان ، درود بر ياران با وفاي امام خميني درود بر تمام شهيدان از هابيل تا شهداي كربلا و از شهداي كربلا تا شهيدان گلگون كفن جنگ تحميلي ، سلام بر سنگرهاي پر خون ايران كه توسط مزدوران بيگانه شرق و غرب و جيره خواران آنها بوجود آمد .
براي درهم كوبيدن دشمنان غدّار اسلام به جبهه جنگ و جهاد با كافران عازم مي شوم . بقول امام امّت اگر كشته شدم تكليفم را انجام داده ام و پيروزم و اگر بكشم باز هم پيروزم پس در هر دو حالت پيروزي با ماست .
نخست سخني دارم با تو اي رهبر انقلاب و اي روح خدا ، اي از تبار ابراهيم و اي حسين زمان واي بت شكن دوران كه بتها را شكستي و باز هم تبر ايمان در دست داري و براي شكستن باقيمانده بتها گام بر مي داري و چون شير غرّان مي خروشي .
اي امام اگر نبود خط تو هنوز ملّت ما در كفر طاغوتي دست و پا مي زد و راهي بهر نجات نمي جست .
اي امام بدان و مي داني كه پيروان خط حماسه آفرين تو تا آخرين قطره خون خود در راه اعتلاي اسلام و جهانگير شدن اسلام از پا نخواهد نشست و تا آخرين نفس آيات كلامت را چون فعلي تابناك در راه خط خونين مبارزه حق بر باطل قرار ميدهند.
بايد بگويم كه اميد زيادي براي شهادت دارم و هميشه هنگام خواندن نماز آرزوي شهادت مي كنم و شهادت را يك افتخار بزرگ مي دانم . براي مكتبم ، وطنم ، خانواده ام شهادت را يك پيروزي مي دانم اين پيروزي هر چه زودتر نصيبم شود .
اين را به خانواده ام بگويم كه و نبايد بگذارند بعد از من يعني بعد از شهادتم اسلحه من به زمين بيفتد اين اسلحه را بايد فرزندانم بدست بگيرند و خونشان را به ريشه درخت عظيم اسلام بريزند و درخت اسلام را بارورتر كنند . چون كه اسلام به خون ما سربازانش نياز دارد و اين خون بي ارزش ماست كه مي تواند اسلام را به جهانيان بشناساند .
اگر شهيد شدم برايم گريه نكنيد و به همه دوستان و آشنايان تبريك بگوييد و به آنها بگوييد جان او هديه اي براي امام امت خميني بت شكن و راه خدا و اسلام است .
اگر شهيد شدم من را در گلستان شهداي ورامين هر كجايش جا بود دفن كنيد و نمازم را حاج آقا محمودي بخواند . اگر امكان داشت در بهشت زهرا دفن كنيد . (اگر امكان داشت نزديك قبر آقاي بهشتي باشد . ) كمالي را در ختم من راه ندهيد . كمالي گفته است كه در دادگاه خدا بايد پس بدهد .
ديگر عرضي ندارم جز پيروزي اسلام ، امام را ياري كنيد و دشمنان اسلام را تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون از بين ببريد . از كليّه برادران كميته و آشنايان و اقوام مي خواهم كه مرا به بخشند . والسّلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
« يا امام زمان ما را پيش خدا شفاعت كن »
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران