شهادت لیاقت می خواهد
شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۱۲
خدایا می دانی که چه می کنم و چه غمی در دل دارم ، کسانی هستند که می گویند او از روی نا آگاهی به جبهه رفت و کشته شد و هدفی نداشت ، و ای کسانی که بعد من این حرف ها را می زنید بدانید که من آگاهی کامل نسبت به جنگ و جبهه داشتم و می دانستم که در جبهه مرگ و سایر پیش آمدها هست...
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
شهیدمهدي بهرامي سي ام دي 1349 ، درشهرستان ري چشم به جهان گشود
دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم دي 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. پيكر وي را در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاك سپردند. برادرانش حسین، رضا و محسن نیز شهید شده اند.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و اشهد ان مولانا صاحب الزمان اسلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره والوتر الموتور .
سلام بر تو ای خون خدا و ای پسر خون خدا، ای کسی که انتقام خون کشته هایت را نگرفته ای .
سلام بر حسین تشنه لب ، ای سالار شهیدان
خدا را ستایش می کنم که نعمت زندگی کردن در دنیا و زندگی در آخرت را به ما ارزانی داشت و عقل و فهم و شعور داد تا خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهیم چگونه زندگی و چگونه مردن را یاد بگیریم ، سپاس او را که بهترین راه مرگ در راه خود را به خلقش آموخت .
آری همان مرگی که به آن شهادت می گویند ولی این مرگ لیاقتی بسیار می خواهد که من لیاقت را در خود احساس نمی کنم ولی در این فکر هستم که شاید خدا لطفی کند و به ما لیاقت را بدهد و در این شدم تا طبق سنت پیامبر و امامان وصیت کنم که در این وصیت چند کلامی با پدر و مادر و دوستان و آشنایان خود صحبت کنم .
پروردگارا : به سربازان ما درس تقوی و پرهیزگاری بیاموز. راهشان را هموار و کارهایشان را استواری ده ، عبادتشان را از فساد و ریا و خود پسندی به دور دار و بگذار که فقط به خاطر تو بنشینند و بر خزیزند و فقط بر رضای تو فکر کنند و سخن بگویند و در آن هنگام که میدان نبرد را بلرزانند لشکر دشمن را در چشمشان کوچک و ناچیز شمار تا با یک یورش روزگار آنان را تباه سازند.
خدایا می دانی که چه می کنم و چه غمی در دل دارم ، کسانی هستند که می گویند او از روی نا آگاهی به جبهه رفت و کشته شد و هدفی نداشت ، و ای کسانی که بعد من این حرف ها را می زنید بدانید که من آگاهی کامل نسبت به جنگ و جبهه داشتم و می دانستم که در جبهه مرگ و سایر پیش آمدها هست و درباره ی مرگ این فکر را می کنم که از یک سو باید بمانم تا شهید آینده شوم و از سوی دیگر باید شهید شوم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شوم تا فردا بماند و هم باید بمانم تا فردا شهید نشود.
عجب دردی چه می شد امروز شهید می شدم و فردا زنده تا دوباره شهید شوم . آری همه یاران سوی مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند و حال که من اطراف خود را می نگرم، می بینم که فقط من مانده ام و با این بار گناه ، پروردگارا تو میدانی که من با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم چون که او به اسلام و قرآن وفا دارد و اگر مرا چندین بار بکشند دست از او برنخواهم داشت .
پدر و مادر عزیزم در این موقع از زمان ما باید راه سعادت بخش حسین ( ع ) را ادامه دهیم و تو ای مادر باید زینب گونه زندگی کنی مگر نه اینکه پسرت حسین راه آقا ابا عبدالله را ادامه داد و گفت شما هم این راه را دامه دهید و در این راه اولین شهید که به اسلام اهداء می کنیم نیست .
پس شما باید در همه حال آماده باشید و اگر شهید دیگری دادیم خوشحال باشید و من هم از خدا می خواهم که سعادتی به من بده و حسین برادرم هم به قول خود هم عمل کند ( قول شفاعت ) .
پدر و مادر و بستگان من از تمامی شما می خواهم که همیشه نماز جماعت ها و جمعه ها و به خصوص دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا را بخوانید ، مبادا یک وقت دست از امام بردارید که او یکی از چراغ های راه هدایت است از برادرانم می خواهم که تنها راه ابا عبدالله را بپیمایند و دست از جبهه و جنگ نکشند .
همین طور خواهرانم ، از شما می خواهم در زندگی زینب گونه باشید و حجاب خود را حفظ کنید تا خدای نکرده خون شهدای انقلاب شکوهمند اسلامی که بر پا کننده قیام حضرت قائم است پایمال نشود و همین طور مادر جان شما هم پیوسته صبور باشید و امیدوارم که شیرتان را حلال کنید و پدر جان از زحماتی که برای من کشیده اید خیلی خیلی متشکرم و امیدوارم که حلالم کنید تا ان شاءالله در آخرت اگر توانستم گوشه ای از زحماتتان را جبران کنم .
و چند کلامی در مورد خودم داشتم ،اولا اگر جنازه ام نیامد و مفقود شدم و یا در منطقه ماند هیچ نگران نباشید چون اصل روح من است که آن هم در پرواز است دوم اینکه اگر جنازه ام آمد بر روی تابوتم عکسی از برادرم حسین و عکس خودم و عکسی از امام بگذارید و اگر می شود یک جلد کلام الله مجید هم در کنار تابوتم بگذارید که کوردلان بدانند که همه دارو ندار و هستی ما از خداست و راه صحبت کردن با او هم قرآن است ، قرآن بخوانید و نماز را بپا دارید و اگر امکان داشت جنازه ام را در کنار جنازه برادرم دفن کنید و اگر نشد یا جنازه ام نیامد عکسم را در کنار عکس او بگذارید .
وسلام و من الله التوفیق
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم دي 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. پيكر وي را در بهشت زهراي شهرستان تهران به خاك سپردند. برادرانش حسین، رضا و محسن نیز شهید شده اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الذین آمنوا والذین جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور الرحیم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و اشهد ان مولانا صاحب الزمان اسلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره والوتر الموتور .
سلام بر تو ای خون خدا و ای پسر خون خدا، ای کسی که انتقام خون کشته هایت را نگرفته ای .
سلام بر حسین تشنه لب ، ای سالار شهیدان
خدا را ستایش می کنم که نعمت زندگی کردن در دنیا و زندگی در آخرت را به ما ارزانی داشت و عقل و فهم و شعور داد تا خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهیم چگونه زندگی و چگونه مردن را یاد بگیریم ، سپاس او را که بهترین راه مرگ در راه خود را به خلقش آموخت .
آری همان مرگی که به آن شهادت می گویند ولی این مرگ لیاقتی بسیار می خواهد که من لیاقت را در خود احساس نمی کنم ولی در این فکر هستم که شاید خدا لطفی کند و به ما لیاقت را بدهد و در این شدم تا طبق سنت پیامبر و امامان وصیت کنم که در این وصیت چند کلامی با پدر و مادر و دوستان و آشنایان خود صحبت کنم .
پروردگارا : به سربازان ما درس تقوی و پرهیزگاری بیاموز. راهشان را هموار و کارهایشان را استواری ده ، عبادتشان را از فساد و ریا و خود پسندی به دور دار و بگذار که فقط به خاطر تو بنشینند و بر خزیزند و فقط بر رضای تو فکر کنند و سخن بگویند و در آن هنگام که میدان نبرد را بلرزانند لشکر دشمن را در چشمشان کوچک و ناچیز شمار تا با یک یورش روزگار آنان را تباه سازند.
خدایا می دانی که چه می کنم و چه غمی در دل دارم ، کسانی هستند که می گویند او از روی نا آگاهی به جبهه رفت و کشته شد و هدفی نداشت ، و ای کسانی که بعد من این حرف ها را می زنید بدانید که من آگاهی کامل نسبت به جنگ و جبهه داشتم و می دانستم که در جبهه مرگ و سایر پیش آمدها هست و درباره ی مرگ این فکر را می کنم که از یک سو باید بمانم تا شهید آینده شوم و از سوی دیگر باید شهید شوم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شوم تا فردا بماند و هم باید بمانم تا فردا شهید نشود.
عجب دردی چه می شد امروز شهید می شدم و فردا زنده تا دوباره شهید شوم . آری همه یاران سوی مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند و حال که من اطراف خود را می نگرم، می بینم که فقط من مانده ام و با این بار گناه ، پروردگارا تو میدانی که من با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم چون که او به اسلام و قرآن وفا دارد و اگر مرا چندین بار بکشند دست از او برنخواهم داشت .
پدر و مادر عزیزم در این موقع از زمان ما باید راه سعادت بخش حسین ( ع ) را ادامه دهیم و تو ای مادر باید زینب گونه زندگی کنی مگر نه اینکه پسرت حسین راه آقا ابا عبدالله را ادامه داد و گفت شما هم این راه را دامه دهید و در این راه اولین شهید که به اسلام اهداء می کنیم نیست .
پس شما باید در همه حال آماده باشید و اگر شهید دیگری دادیم خوشحال باشید و من هم از خدا می خواهم که سعادتی به من بده و حسین برادرم هم به قول خود هم عمل کند ( قول شفاعت ) .
پدر و مادر و بستگان من از تمامی شما می خواهم که همیشه نماز جماعت ها و جمعه ها و به خصوص دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا را بخوانید ، مبادا یک وقت دست از امام بردارید که او یکی از چراغ های راه هدایت است از برادرانم می خواهم که تنها راه ابا عبدالله را بپیمایند و دست از جبهه و جنگ نکشند .
همین طور خواهرانم ، از شما می خواهم در زندگی زینب گونه باشید و حجاب خود را حفظ کنید تا خدای نکرده خون شهدای انقلاب شکوهمند اسلامی که بر پا کننده قیام حضرت قائم است پایمال نشود و همین طور مادر جان شما هم پیوسته صبور باشید و امیدوارم که شیرتان را حلال کنید و پدر جان از زحماتی که برای من کشیده اید خیلی خیلی متشکرم و امیدوارم که حلالم کنید تا ان شاءالله در آخرت اگر توانستم گوشه ای از زحماتتان را جبران کنم .
و چند کلامی در مورد خودم داشتم ،اولا اگر جنازه ام نیامد و مفقود شدم و یا در منطقه ماند هیچ نگران نباشید چون اصل روح من است که آن هم در پرواز است دوم اینکه اگر جنازه ام آمد بر روی تابوتم عکسی از برادرم حسین و عکس خودم و عکسی از امام بگذارید و اگر می شود یک جلد کلام الله مجید هم در کنار تابوتم بگذارید که کوردلان بدانند که همه دارو ندار و هستی ما از خداست و راه صحبت کردن با او هم قرآن است ، قرآن بخوانید و نماز را بپا دارید و اگر امکان داشت جنازه ام را در کنار جنازه برادرم دفن کنید و اگر نشد یا جنازه ام نیامد عکسم را در کنار عکس او بگذارید .
وسلام و من الله التوفیق
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما