«شهید مصطفی باتوانی»؛خواهرم رسالت زينب (س) بر دوش شماست...+دستخط شهید
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛دل شهید براقی است که تاعرش برین انسان را بالا می برد آری دل شهید است که محل عروج فرشتگان مقرب است
شهید مصطفی باتوانی/ دوم فروردین 1350، در شهرستان فریدونشهر به دنیا آمد. پدرش صفرعلی، کارگری و کشاورزی می کرد و مادرش حیات نام داشت. دانش آموز اول متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و نهم دی 1365، با سمت مسئول تبلیغات پایگاه در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.
وصيتنامه بنده حقير و گناهكار خدا مصطفى باتوانى
يا ايها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى .
آن هنگام به اهل ايمان خطاب لطف رسد اى نفس قدوسى مطمئن و دل آرام بياد خدا امروز بحضور پروردگارت باز آى كه تو خشنود بنعمتهاى ابدى او و او راضى از اعمال نيك توست باز آى و در صف بندگان خاص من درآى و در بهشت و در رضوان من داخل شو .
در اين غروب زيبا كه با خداى خود خلوت كردهام و كسى جز رب ناظر بر اعمال من نيست مىنشينم و راز دل را مىگشايم مىخواهم سخن بگويم زبانم بند آمده و قلب ناتوان شده قلم ديگر توان نوشتن ندارد مىخواهم از ظلم سخن بگويم از ظلمى كه پدران و مادران در حق فرزندان روا مىدارند از ظلمى كه در حق اسلام شده از ظلمى كه در حق قرآن روا شده است .
آرى پدران و مادرانى هستند كه به فرزندان خود اجازه حضور در ميدانهاى نبرد را نمىدهند چرا اين پدران و مادران خود را به كرى و لالى و گنگى زدهاند چرا از خود سؤال نكردهاند كه چرا در ايام حسين (ع) بر سر و سينه ميزنند و مىگريند و ما سيه پوشان كجا بوديم تا كه جان بازيم . آرى شما چرا آنجا شعار ميدهيد ولى عمل نمىكنيد چر اجازه حضور نمىدهيد ؟ آيا ميتوانيد جواب اعمال خود را بدهيد كه مانع عمل ديگران ميشويد ؟ وقتى كه حضرت حق شما را مىخواند زبانتان بند مىآيد و فقط ميتوانيد جواب اعمال خود را بدهيد شما را به خدا قسم مانع اعمال ديگران نشويد شما را به رسول اكرم (ص) قسم كه اجازه حضور آنان را به جبهه بدهيد .
من بسيار گناه كردم من نافرمانى از امر شما كردم من ميدانم كه گناهانم بسيار زياد است ولى ميدانم لطف كرم تو بيشتر از گناهان من است از تو ميخواهم كه گناهانم را ببخشيد و مرا بيامرزى و با ديگر دوستان شهيدم محشورم گردانى .
سخنى با پدر و مادرم :
اى عزيزان سلام مرا پذيرا باشيد پدر جان و مادر جان من نمىگويم برايم گريه نكنيد گريه كنيد ولى نه جلوى چشمان منافقان جلوى چشمان كسانى كه به خود اجازه حضور در ميدان حق ندادهاند كسانى كه مخالف عقائد بنده و امثال بنده ميباشند .
پدر جان مادر جان مرا ببخشيد و حلالم كنيد من در حق شما ظلم كردم شيرت را مادر حلالم كن مرا ببخشيد .
برادرانم ، من اگر به شما تندى كردم از روى محبت بدانيد و مرا حلالم كنيد مرا ببخشيد كه احترام شما را نداشتم .
خواهرم رسالت زينب (س) بر گردن شماست و من ميگويم حجابت را حفظ كن و اخلاق زينب (س) را پيشه كن مرا حلالم كن و ببخش .
دوستانم من بد بودم و شما خوب شما را به خوبى شهيدان قسم كه از امام دست برنداريد او را فراموش نكنيد تنهايش نگذاريد او را يارى كنيد چون امام زمان (عج) را يارى كرديد .
برادران بسيجى :
مسجد را خالى نكنيد و از ناموس اسلام دفاع كنيد و از شما ميخواهم كه كوچه را چراغانى كنيد و شربت و شيرينى پخش كنيد چرا كه من به معبودم رسيدم .
از كليه كسانى كه بدى كردم ، غيبت كردم ، تهمت زدم و غيره را ببخشيد و حلالم كنيد .
از كليه اقوام ميخواهم مرا حلالم كنند و شما را سفارش ميكنم به تقوا الهى شما را بخدا قسم از امام دست برنداريد او تنها نجات دهنده ما ملت ايران است او اميد مستضغفين جهان و او نائب امام زمان (عج) به امت او را تنها نگذاريد .
از امام ميخواهم كه مرا دعا كند تا كه مورد رحمت خدا قرار بگيرم .
ديگر مزاحم شما نمىشوم
خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدى (عج) خمينى را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر رهبر افزا و السلام على من التبع المهدى سی ام آذر 1365 بنده گناهكار خدا مصطفى باتوانى اردوگاه لشگر 27 محمد رسول ا...
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران