شهادت نردبان آسمان بود
پنجشنبه, ۱۶ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۱
به مناسبت عید غدیر خم شرح مختصری از زندگی شهدای سادات شهرستان بهارستان
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:به مناسبت عید غدیر خم شرح مختصری از زندگی شهدای سادات شهرستان بهارستان :
ستاره وجود شهید سید ابوالفضل علوی در سال 65 درشهرستان تهران درخشید تا پانزده سال بعد در دیار عشق و جهاد و شهادت در شهرک گلستان شهرستان بهارستان به افق لایتناهی الهی پیوست. هنوز دیوار های شهرک گلستان خاطرات او را به یاد دارد. شهید سیّد ابوالفضل در صفات باطنی و ظاهری ممتاز بود؛ زهد و تقوا، صلابت و سلحشوری و مجاهدت ها و عبادت های مخلصانه و رازهای سر به مهر! وی در ادامه تحصیل در بسیج محل نیز فعّالیّت بسیار چشمگيری داشت و بین اهالی محل، از حسن شهرت خوبی برخوردار بود و در مراسم های مذهبی مسجد شرکت می کرد. سیّد ابولفضل در حین انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، توسّط افراد شرور، در تاریخ هشتم خرداد 1322در شهرک گلستان شهرستان بهارستان به درجهي رفيع شهادت نائل آمد. جسدپاک و مطهّر وی در گلزار شهدای امامزاده عباس(ع)به خاک سپرده شده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
شهيد بزرگوار میر اژدر موسوی ، در خانوادهاي متديّن، در روستاي افشار حق ميانه در سال 1341چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوران ابتدايي، به كشاورزي مشغول شد. شش ماه بيشتر از ازدواجش نميگذشت كه براي دفاع از كيان اسلامياش، لباس پرافتخار سربازي را آگاهانه و عاشقانه برتن كرد، كه ثمرهي آن ازدواج، يك فرزند دختر ميباشد.
مناطق گيلانغرب و سومار هيچگاه رشادتهاي اين سرباز اسلام را از ياد نخواهد برد. در نامههايي كه از جبهه براي خانواده وهمسرش ميفرستاد، آنان را توصيه به صبر ميكرد و مينوشت: شما ناراحت نباشيد؛ جنگ، جنگِ حق عليه باطل است يا پيروز ميشويم و يا شهيد كه در هر دو صورت ما پيروزيم.
ايشان با شروع جنگ تحميلي، به جبهههاي نبرد حق عليه باطل شتافت و در تاریخ شانزدهم اسفند 1361 به درجهي رفيع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
خاطره ای از والدین شهید میر اژدر موسوی:
عهد ناگسستني
پسرم خاطرهاي را از دوران سربازياش اين گونه برايم بازگو كرد:
روزي ما در محلّ خدمت خود، در منطقه مرزي مستقر بوديم كه پيرمردي عرب زبان، به جمع ما پيوست. حالتي نا آرام داشت. پرسيدم چرا آرام نميگيري؟ در جوابم گفت:« من اهل خرّمشهر هستم. سه پسر داشتم كه دو تاي آنها، مغازه طلا فروشي، سوّمی بنگاه ماشين داشتند. هنگامي كه خرّمشهر توسط نيروهاي متجاوز عراقي اشغال شد، پسرانم به دست آن كوردلان به شهادت رسيدند و مغازههايشان به غارت رفت. من و سه عروسم در منزلمان سكونت داشتيم. وقتي عروسهايم مطّلع شدند كه متجاوزان در حال نزديك شدن به محلّه ما ميباشند، تصميم بر آن گرفتند كه به هيچ عنوان به دست سربازان دشمن، اسير نشوند. از اين رو يكي از عروسهايم، درحالي كه اسلحهاي به دست داشت، به نزد من آمد وگفت: پدر جان! شما ما را بُكشيد تا به دست عراقي ها اسير نشويم و ما را در زير زمين قبر كنيد. من از گفته عروسم، بسيار متأثّر شدم و ناخود آگاه اشك از چشمانم سرازير شد. لحظاتي بعد در جوابش گفتم: دخترم، اينكار از من ساخته نيست. اسلحه را از دستم گرفت. ابتدا آن دو عروس و سپس خودش را مورد اصابت گلولهها قرار داد. من بيهوش بر زمين افتادم. وقتي به هوش آمدم، با كولهباري از غم و اندوه، آن سه تن را در زير زمين منزلمان، دفن نمودم. در آنجا با خود عهد نمودم كه تا آخرين قطره خونم با متجاوزان بعثي بجنگم. سربازان عراقي، لحظه به لحظه به محلّه ما نزديكتر ميشدند. در حين درگيري، چند تن از آنان را به هلاكت رساندم و آنگاه تصميم گرفتم به نيروهاي رزمنده خودمان بپيوندم تا دوشادوش آنان از ميهن اسلاميام در مقابل تجاوز بعثيان دفاع نمايم.
وقتي صحبتهاي پيرمرد به پايان رسيد، چهره هاي همه ي بچههاي رزمنده، پر از اشك شده بود. در آن لحظه، من و بقيّه دوستانم همانند آن پيرمرد عهد كرديم كه اگر صد جان هم داشته باشيم، در راه دفاع از اسلام عزيز و خاك مقدّسمان قرباني كنيم.
شهيد بزرگوار سید اسماعیل هفتلنگ ، در سال 1342 در روستای میمنون آباد شهرستان بهارستان، چشم به جهان گشود. تحصيلات خود را تا كلاس پنجم ابتدايي ادامه داد و سپس با شروع انقلاب اسلامي، فعّالانه از انقلاب اسلامي حمايت كرد و مدّتي در سردخانة شهيد امين زاده، مشغول به كار شد. وي با فرا رسيدن خدمت مقدّس سربازي، با جان و دل، در شهريور سال 1361 عازم خدمت شد و مدّت دو سال سربازي، در جبهة كردستان مظلوم با گروهك هاي ضدّ انقلاب و بعثيون عراقي، در جنگ و ستيز بود. بعد از فراغ از خدمت، مجدّداً دنبال كار بود، ضمن كار، به عضويّت پايگاه مقاومت شهيد قاسم جاني درآمد و از طريق بسيج، در بهمن ماه سال 1364 عازم جبهههاي نبرد حق عليه باطل شد. سرانجام در تاريخ دوازدهم اردیبهشت1365 در منطقهي عمليّاتي فکّه به درجهي رفيع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما