در ظلمت شب فروغ مهتاب شدند
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ محسن حسینی یزدی نژاد/ دوم آبان 1339، در روستای قوچ حصار از توابع شهرستان ری دیده به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش خاتون نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگرشرکت بود.سال 1362 ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم اردیبهشت 1365، در بمباران هوایی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سروصورت، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند. برادرش اکبر نیز به شهادت رسیده است.
شهید «محسن حسینی یزدی نژاد» در نهم بهمن 1364، وصیت نامه ای نوشته است که در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحيم
با درود و سلام بر پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) و با سلام بر آخرين حجت الهى حضرت مهدى (عج) و نائب برحقش امام خمينى و قائم مقام رهبرى آيت ا... منتظرى كه جهان انسانيت را نورانيت بخشيدند و با سلام بر همه از جان گذشتگان و خدمتگذاران به اسلام از زن و مرد مسلمان در سراسر جهان بشريت .
عزيزانم نميدانم كه تا پايان عمرم چند روز مانده
است. اى كسى كه خداوند به تو نعمت عطا كرد و تو در مقابل
نعمت كفران نعمت كردى و عمرى را در محرومات به سر بردى و نافرمانى حضرت حق را
نمودى آيا تا بحال فكر رفتن و نزديك شدن مرگت را مىكردى كه روزى شرمسار و با رويى
سياه خدا را ملاقات ميكنى.
به خدا قسم كه اين انسان چقدر زيانكار نسبت به خود است و باز با همه آلودگى به در خانه خدا ميرود آيا حق است كه خطاب شود كه اى بنده نافرمان من خجالت نمىكشى عمرى را در خانه ديگرى رفتى و حال كه ديگر راهى براى خود نمىيابى به طرف ما آمدى اينجاست كه انسان آثار شرمسار و سرافكندگى را در خود احساس ميكند و در مقابل خداى مهربان كه از هر پدر و مادرى مهربانتر است مىگويد بنده من خوش آمدى خجالت نكش خانه ما خانه رحمت است و نواميدى نيست اگر صد بار توبه شكستى باز بيا ما تو را مىبخشيم اما انسان آن خجالت را كه بايد بكشد مىكشد زيرا به خود ميگويد انسان آلوده و ناپاك كجا و بارگاه منزه و پاك حضرت حق بجا آيا چيز ناپاك در جاى منزه و معطر جاى دارد اين يك سئوال است از هر انسانى كه آلوده در گناه است . اما اين كلمات دليل نواميدى براى كسى نشود كه نااميد خود گناهى بس بزرگ است.
عزيزانم ، آنقدر خداوند مهربان است كه هيچ كس نميتواند درك اين مطلب را كند فقط خداوند خودش ميداند و بس. (اما عزيزانم در كنار خودم انسانهاى آگاهى را مشاهده مي كنم كه مثل باران ابا عبدالله مثل شب عاشورا با هم صحبت ميكنند و هر يك چيزى براى آيندهگان مىنويسند و آنقدر به هدفشان علاقه دارند كه شهادت در راه عقيده را براى خود افتخارى عظيم ميدانند و از شوق روز موعود هر لحظه انتظار ميكشند و در مناجاتشان از خداوند درخواست پيروزى و شهادت مىنمايند و انگار كه به مهمانى دارند مىروند و اصلا از جنگ و عواقب آن ترسى در دل ندارند) آيا اين حالات را در كدام جبهه و در كدام عبادتگاه مي توان پيدا كرد.
عزيزانم هر كس كه به اين جمع نپيوندد زيان دنيا و آخرت را به همراه خواهد داشت به خدا قسم كه اين حالات صفا و صميميت را فقط در مكتب اسلام ميتوان پيدا كرد در هيچ مكتبى پيدا نمىشود. اما در پايان از همه خانوادهام از مادر عزيزم كه سالها براى من زحمت كشيده و مرا بزرگ كرده متشكرم و از ايشان حلاليت مىطلبم.
و از برادران عزيزم و خواهران مهربان و همسر
باوفايم كه مرا در راه هدفم يارى نمودند تشكر و قدردانى ميكنم و از آنها مي خواهم
كه مرا حلال نمايند و اميدوارم از من راضى باشند و در راه اسلام استقامت كنند و از
خط امام خارج نشوند. يک وصيت كلى به همه خانوادهام و ديگران دارم و آن
حفظ ولايت فقيه و پشتيبانى كامل از اوست زيرا اگر بخواهيد احكام اسلام عمل شود
تنها راهش از كانال ولايت ميگذرد و من تا آنجايى كه شنيدهام و تجربه نشان داده
است راهى ديگر نميدانم به خانوادهام عرض ميكنم كه وصى من برادر بزرگم است.
و در آخر نصرت اسلام و پيروزى كامل حق بر باطل را از خداوند خواهانم و از خداوند طول عمر براى امام امت و قائم مقام رهبرى را تا پايان حكومت مهدى (عج) طلب ميكنم و همه ماها انشاءا... براى فرج ولى عصر دعا كنيم.
بنده حقير محسن حسينى يزدى نژاد
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران