قسمتی از وصیتنامه شهید علی قمی درسالروز ولادتش
تاریخ تولد:چهارم اردیبهشت 1340
تاریخ شهادت:بیست وششم شهریور 1361
وصیت نامه شهید علی قمی
با سلام به امام عزیز و با درود به امت شهید پرور ایران .
قبل از هر چیز باید بگویم که کاری از دست اینجانب ساخته نبود ولی هر چند که از این زمان و دنیا خبری نداشتم مگر اینکه خداوند یکتا شاید لطفی کند و من را به فضل شهدا برساند هر چند که فکر میکنم چنین لیاقتی را ندارم . پدر و مادر عزیزم امیدوارم در زندگی موفق و پیروز باشید پدر و مادرم من فکر نمیکنم که به شما خوبی کرده باشم و تو ای مادر هرگز تو را فراموش نمیکنم چون تو مرا با رنج و بدبختی بزرگ کرده ای و تو ای پدر خودت خوب میدانی که من از این دنیای پر از ریا و نیرنگ و مادیات خوشم نمی آید – پدر و مادر عزیزم امیدوارم با رفتن من از این دنیا نزد آقا امام زمان صبر داشته باشید و دلسرد نشوید که چرا فرزندم از دنیا رفت من میروم و نزد خدا و رسولش حضرت محمد ( ص ) روزی میگیرم . مادر من با حسین بن علی و حسن مجتبی ( ع ) و دیگر عزیزانش و شهدای کربلای حسین و کربلای ایران همنشین میشوم پس انتظار دارم که صبور باشید و امام و رزمندگان را دعا کنید . مانند زینب کبری ( ع ) باشید که 72 تن از عزیزانش را در کربلای گرم و سوازن با لبی عطشان شهید کردند و برای رضای خدا صبر کرد و از قرآن یاری کرد.
آری من از این دنیا خوشم نمیاید و سعی کنید گول این دنیای مادی را نخورید به آخرت و خدا فکر کنید – ای دوستان من وقتی فکر فردای قیامت را میکنم واقعاً دیوانه میشوم که چطور میتوانم جوابگوی گناهانم باشم – پدر و مادر عزیزم من از شما توقع ندارم که برایم خرج کنید و مجلس باشکوهی بر پا کنید تا میتوانید صادقانه عمل کنید و ریا و تظاهر را کنار بگذارید از شما و دوستانم خواهش میکنم که برایم گریه نکنید برای کسی گریه کنید که مظلومانه در کربلا سرش از تن جدا گشت – دیگر عرضی ندارم . امام را تنها نگذارید . رزمندگان را دعا کنید . نماز را فراموش نکنید اگر میخواهی خدا را و امامان را دریابی نمازت را بخوان و خدا را شکرگزار باش تا میتوانید در این دو روز دنیا خوب و مهربان باشید : برایم نوار قرآن بگذارید و جنازه من را در امامزاده عباس در کنار پدر بزرگم دفن کنید و این چند خط شعر را برایم در عزایم بخوانید – به امید پیروزی اسلام بر کفر .
در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست
دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ماست
از هر طرف که رویم خدا روبروی ماست
خاموش شدیم فراموش کی شویم همه جا گفتگوی ماست
شیون مکن مادر در مرگ خونبارم
گریه مکن خواهر عزم سفر دارم
مادر منشین چشم به ره درگذر امشب
بر خانه پر مهر تو دگر بنام
آسوده بیارام مکن نیز فکر پسر را
بر حلقه این خانه دگر پنجه نسایم
را خواهر من نیز مگو او به کجا رفت
چون تازه جوان است تحمل نتوان کرد
پیراهن من را به در خانه بیاویز
تا مردم این شهر بدانند پسرت نیست
امام را دعا کنید . خدایا – خدایا – تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
منبع:برگرفته از اسنادشهید