در تماسی تلفنی گفتم : لقمان جان اگر می دانی در آن جا روزه گرفتن برایت سخت است، روزه نگیر. گفت : مادرجان، سخت که هست اما ثوابش چند برابر می شودو در همین ماه مبارک رمضان هم به شهادت رسید
آبان ۱۳۶۳ بود. سفرۀ شام انداخته بودم و شام می خوردیم که در زدند. خودش رفت در را باز کند که صدای رگبار گلوله بلند شد. فکر کردم داخل کوچه درگیری است. چند دقیقه بعد نگران شدم. به کوچه رفتم دیدم جنازه اش روی زمین است و سر ندارد. رگبار گلوله را به سرش بسته بودند و سرش متلاشی شده بود...
مادرم تعریف می کند که من سن و سال کمی داشتم. یکی از عوامل ضدانقلاب از عمه ام خواستگاری کرده بود و می خواست با او ازدواج کند. پدرم به شدت مخالفت می کرد...
پسرم شهید یحیی بسیجی بود. او با ایمان کامل به نظام جمهوری اسلامی و همچنین عشق به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی )ره) به بسیج پیوسته بود و هدفش هم جنگیدن با دشمنان اسلام و گروهکهای ضدانقلاب بود...
ماموستا، خوشحالم که افتخار همراه بودن با شما را دارم. آرزویم همیشه مردن در رکاب شما بوده است. ملاحیدر از وی دلجویی میکند و میگوید: مسلمان بودن و مسلمان ماندن نیاز به تحمل و مقاومت دارد. انشاءالله پیروز خواهیم شد...
و نه تنها خاک میهن اسلامی در خطر اشغال توسط دشمن بود، پایههای انقلاب اسلامی ما که حاصل خون شهدا بود، تهدید میشد و فرزاد تصمیم گرفته بود خدمت سربازی برود و دین خود را نسبت به خون شهداء عزیز ادا نماید...
بعد از ظهر ما را با ماشین بطرف بیمارستان بردند اما بیمارستانی در کار نبود. جلو مسجد بود و تاجهای گل گذاشته بودند وقتی دقت کردیم دیدیم وسط تاجهای گل، عکس پسرم محمد صدیق است و ... فرزندم شهید شده بود.
پس از شرکت در چندین عملیات پاکسازی منطقه، سرانجام توسط عوامل استکبار به اسارت درآمد و در حالیکه فقط شانزده بهار از زندگی اش را پشت سر گذاشته بود، ناجوانمردانه تیرباران و به شهادت رساندند.
آیین بزرگداشتی همزمان با پنجمین روز شهادت شهداي حمله تروریستی به مراسم رژه در شهر اهواز با حضور اقشار مختلف مردم، ائمه جمعه و جماعات، طلاب علوم دینی، ماموستایان و روحانیون و مسئولان لشگري و کشوري استان کردستان امروز برگزار شد....
سال ۱۳۶۳ داوطلبانه خود را برای انجام خدمت سربازی معرفی نمود و به عنوان سرباز ارتش به خدمت پرداخت. پس از انجام ماه ها خدمت صادقانه، در جبهۀ حاج عمران بر اثر اصابت ترکش توپ دشمن به شهادت رسید. ...
شهید راهب بیضایی در تاریخ 1343/6/30 در شهرستان آذرشهر دیده به جهان گشود ، وی تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت ، ایشان به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافتند و در نهایت بعد از 15 ماه خدمت مقدس به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
شهید راهب بیضایی در تاریخ 1343/6/30 در شهرستان آذرشهر دیده به جهان گشود ، وی تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت ، ایشان به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافتند و در نهایت بعد از 15 ماه خدمت مقدس به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
سپس به عنوان نگهبان، در یک شرکت به کار مشغول گردید. سرانجام در تاریخ ٢ ̷ ۵ ̷۱٣٦۵ در جریان حملۀ ددمنشانۀ هواپیماهای رژیم عراق به شهر سنندج ، مورد اصابت ترکش بمب قرار گرفت...