گلستان - مصاحبه

آخرین اخبار:
مصاحبه
زمزمه‌های مادر شهید اقتدار: «منصور جانم، شهادتت مبارک باد!»
گفتگویی به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)

زمزمه‌های مادر شهید اقتدار: «منصور جانم، شهادتت مبارک باد!»

مادر شهید «منصور گرگیج مهر» درمورد فرزندش می‌گوید: انگار فرشته‌ای از جانب یزدان بود؛ هدیه‌ای آسمانی که برای مدتی کوتاه به امانت به من سپرده شد، و اکنون صاحب اصلی‌اش او را بازپس گرفته است. سخنم با او، زمزمه‌ای از عمق جان است: «منصور جانم، شهادتت مبارک باد!»
تولد یافت در سوگ، به کمال رسید در شهادت
گفتگو با مادر شهید اقتدار به مناسبت سالروز تکریم مادران شهدا

تولد یافت در سوگ، به کمال رسید در شهادت

امیر حسین در ماه محرم به دنیا آمده بود، برای همین نام او را امیر حسین گذاشتیم. او که امیرحسین نام گرفت، گویا از بدو تولد، سهمی از میراث کربلا را به دوش می‌کشید. در ماه سوگواری اهل بیت (ع) متولد شد و در همان ماه، با اقتدا به آموزه‌ی سرور شهیدان، لباس شهادت پوشید. تولدی که با نوای «یا حسین» آغاز شد، با صلابت عاشورایی پایان یافت.
سوگند تا انتها/ عهد مهرداد با ولایت و اطاعت از رهبر
گفت‌و‌گو با پدر و مادر شهید سرهنگ «مهرداد نعیمی»

سوگند تا انتها/ عهد مهرداد با ولایت و اطاعت از رهبر

پسرم گفت: نگران نباشید؛ من سوگند خورده‌ام این راه را تا آخر طی کنم. هیچ قدرتی، هیچ وسوسه‌ای، توان بازداشتنم را ندارد. ما شاگردان ولایت‌ایم و مطیع فرمان رهبر خویش؛ راهی که آغاز کرده‌ایم، با یقین و ایمان ادامه خواهد یافت، زیرا در دل ما چراغی است که از پرتو اطاعت می‌سوزد، نه از ترس طوفان.
از عزاداری پنهان تا محفل شهادت/ نوحه‌خوانی در برابر شکنجه
گفت‌و‌گو با آزاده و جانباز «عبدالحمید سن سبلی»

از عزاداری پنهان تا محفل شهادت/ نوحه‌خوانی در برابر شکنجه

آزاده و جانباز ۵۵ درصد «عبدالحمید سن سبلی» می‌گوید: مراسمات مذهبی به صورت پنهانی برگزار می‌شد، چون ممنوع بود و اگر عراقی‌ها متوجه می‌شدند شروع به شکنجه اسرا می‌کردند، و کسانی که نوحه خوانی می‌کردند، سیاسی محسوب می‌شدند و تحت شکنجه‌های سخت قرار می‌گرفتند.
صبر، نام دیگر عشق است
گفتگوی نوید شاهد با همسر جانباز 70 درصد به مناسبت روز پرستار

صبر، نام دیگر عشق است

«سیده زبیده حسینی میرزینلی» همسر جانباز ۷۰ درصد می‌گوید: پناه روح زخمی مردی هستم که روزگاری در میدان نبرد ایستاد و امروز در میدان صبر، قامت خم نکرده است.
یا شهادت یا زیارت کربلا/ روایتی از شهید غریب در اسارت که به هر دو آرزوی خود رسید
گفت‌و‌گو با آزاده و جانباز «علی سوسرائی»

یا شهادت یا زیارت کربلا/ روایتی از شهید غریب در اسارت که به هر دو آرزوی خود رسید

علی سوسرائی جانباز ۵۰ درصد دفاع مقدس درباره شهید غریب در اسارت «علی اصغر بابائی زیروانی» چنین روایت می‌کند: آرزوی شهید بابایی یا زیارت کربلا یا شهادت بود، اما او به هر دو آرزوی خود یعنی هم شهادت و هم زیارت کربلا رسید و بعد از شهادت، پیکر پاکش در قبرستان الکرخ بغداد به شماره ۱۳۴ به خاک سپرده شد.
مجروحانی که در چشمان ما آسمانی شدند/ قصه شهادت سیدداوود حسینی‌طلب در سه روز اسارت
گفت‌و‌گو با آزاده و جانباز «محمد ابراهیمی»

مجروحانی که در چشمان ما آسمانی شدند/ قصه شهادت سیدداوود حسینی‌طلب در سه روز اسارت

آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس، محمد ابراهیمی؛ مردی که در روز‌های پرالتهاب دفاع مقدس، از مینودشت عزم رفتن به جبهه کرد. او در میانه میدان نبرد به اسارت دشمن بعثی درآمد و چهل و سه ماه از جوانی خود را در زندان‌های مخوف گذراند؛ جایی که دوستانی در برابر چشمانش آسمانی شدند. یکی از این یاران، سید داوود حسینی طلب بود.
عشق به شهدای گمنام کوی دانشگاه امام حسین (ع)| روایتی از همسر شهیده «مرضیه عسگری» و پدر شهیده «زهرا برزگر»

عشق به شهدای گمنام کوی دانشگاه امام حسین (ع)| روایتی از همسر شهیده «مرضیه عسگری» و پدر شهیده «زهرا برزگر»

مرضیه علاقه و ارادت خاصی به شهدا داشت، خصوصا شهدای گمنام کوی دانشگاه امام حسین (ع)، زندگینامه شهدا را مطالعه می‌کرد و در اتفاقات مهم زندگی به مزار شهدای گمنام می‌رفت، در آنجا نذری پخش می‌کرد و روی آنها می‌نوشت از طرف شهدای گمنام دانشگاه امام حسین (ع) و الان برای ایشان موقعیتی فراهم شد تا در کنار شهدا قرار گیرد.
روایت یک «شهادت خانوادگی»/ فرزندان ما اولین شهدای تهران بودند/ شهادت بانویی در مسیر حضرت زهرا (س)
گفتگو با پدر و مادر شهیده «الهام فرهمند»

روایت یک «شهادت خانوادگی»/ فرزندان ما اولین شهدای تهران بودند/ شهادت بانویی در مسیر حضرت زهرا (س)

دخترم می گفت: بابا دعا کن خانوادگی شهید شویم، از این حرف همیشه متعجب می‌شدم گویا به او الهام شده بود که خانوادگی به شهادت می‌رسند، آنها این راه را از خدا خواسته بودند، خداوند هم نصیب آنها نمود. او طبق عادت همیشه دست من و پدرش را می‌بوسید، می‌گفت ما وظیفه داریم هر ماه به دیدن شما بیاییم. الهام بسیار آرام، متین، محجبه و معتقد بود، او راه حضرت زهرا (س) را ادامه داد.
آزاده‌ای که از قلم و کاغذ مانند اسلحه نگهداری می‌کرد

آزاده‌ای که از قلم و کاغذ مانند اسلحه نگهداری می‌کرد

آزاده و جانباز ۳۰ درصد «ابوطالب ناهیدی» در سالروز ورود آزادگان به کشور به بیان خاطرات خود پرداخته و می‌گوید: من در میان جمع به حفظ دعا‌های مختلف از جمله زیارت عاشورا، دعای کمیل، دعای عهد و دعاهای ایام هفته و ... می‌پرداختم و آن‌ها را به دیگران انتقال می‌دادم، من همچنین کاتب آسایشگاه خود بودم و قلم و کاغذ که حکم اسلحه را در آنجا داشت، نزد خودم حفظ کرده بودم.
۱
طراحی و تولید: ایران سامانه