سه‌شنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۶
«تصور بر این بود که با موفقیت نیروهای ایرانی در آزادسازی خرمشهر جنگ تمام می‌شود و قرار بر این بود که ما هم زندگی مشترک‌مان را شروع کنیم. خرمشهر آزاد شد اما جنگ تمام نشد که هیچ، جمشید هم به شهادت رسید و زندگی مشترک ما هیچ وقت شروع نشد...» در ادامه خاطره این شهید والامقام را از زبان همسرش در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید جمشید برون در سال 1341، در شهرستان آبادان به دنيا آمد. پدرش قلی، كارگر شركت نفت بود و مادرش هزارگل نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. ازدواج كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيستم ارديبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله آرپی‌جی به سينه، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان اهواز واقع است.

متن خاطره:

همسر شهید درباره اینکه چه چیزی او را متقاعد کرد به ازدواج با شهد «جمشید برون» جواب مثبت دهد، گفت: «جمشید اهل رعایت باید‌ها و نبایدهای دینی بود. به واسطه نسبت فامیلی پیش از ازدواج او را می‌شناختم و اطمینان داشتم که بسیار سالم و محجوب است.

ادب و متانت جمشید مثال زدنی بود. من و همسرم دختر‌عمو و پسر‌عمو بودیم. من در ابتدا فکر می‌کردم او تصمیم دارد با شخص دیگری ازدواج کند. من خانه مادر بزرگم در اهواز سکونت داشتم و پدر و مادرم آبادان بودند. جمشید و یکی از برادرنم دنبالم آمده بودند تا به آنجا برویم. از اینکه قرار است جمشید ازدواج کند خوشحال بودم غافل از اینکه او من را در نظر دارد.

یه خوبی به خاطر دارم که از شدت خوشحالی برایش دست می‌زدم. بعد از اینکه رسیدیم پدر و مادرم به من اطلاع دادند که عروس خود منم. سال 1360 با اینکه 15 سال بیشتر نداشتم اما از اینکه جمشید شریک زندگی‌ام شده بسیار خوشحال بودم. در واقع ما یک‌ سال با هم عقد کرده بودیم و فرصت نشد تا زیر یک سقف برویم.

وی ادامه داد: پیش از عملیات «بیت المقدس» تصور بر این بود که با موفقیت نیروهای ایرانی در آزادسازی خرمشهر جنگ تمام می‌شود و قرار بر این بود که ما هم زندگی مشترک‌مان را شروع کنیم. خرمشهر آزاد شد اما جنگ تمام نشد که هیچ، جمشید هم به شهادت رسید و زندگی مشترک ما هیچ وقت شروع نشد.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده