دوست شهید «علی‌اکبر عوض» می‌گوید: «علی‌اکبر گفت: هر طوری بود باید این بار می‌اومدم جبهه. خوابی که دیدم قراره تعبیر بشه.»

خوابی که دیدم قراره تعبیر بشه!

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید علی‌اکبر عوض یکم دی ۱۳۴۳ در شهرستان سرخه دیده به جهان گشود. پدرش حسینعلی، کشاورز بود و مادرش معصومه نام داشت. دانش‌‏آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفدهم مرداد ۱۳۶۲ در مهران توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. آرامگاه او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

این خاطرات به نقل از دوست شهید، ابوالقاسم فیض است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خوابی که دیدم قراره تعبیر بشه

با هم اعزام شدیم به منطقه. شنیدم پدرش رضایت نداشت که جبهه بیاید. پرسیدم: «باباتو چطور راضی کردی؟» گفت: «مثل این که من رو نشناختی؟ راضی‌اش کردم.»

بعد هم گفت: «هر طوری بود باید این بار می‌اومدم. خوابی که دیدم قراره تعبیر بشه.»

گفتم: «چی خواب دیدی؟»

گفت: «خواب دیدم در محلی هستم که شبیه امامزاده است. درگیری و جنگ می‌شه و من شهید می‌شم. چند چهره نورانی می‌یان بالای سرم. با دیدن اونا خیلی خوشحال شدم و از خواب پریدم. این خواب پیام نداره؟»

درس خوبی به بعثی‌ها دادیم

همین که فرمانده گردان اعلان کرد: «آرپی‌جی‌زن‌ها برای شکار تانک دشمن آماده باشند!» او آرپی‌جی‌زن بود و سریع اسلحه‌اش را برداشت و جلو سنگر فرماندهی آماده حرکت شد.

رفتند و بعد از چند ساعت برگشتند. سر و صورتش پر از خاک و دود شده بود. حرف‌ها و صحبت‌ها را خوب نمی‌شنید، از بس که گلوله شلیک کرده بود. یکی از بچه‌ها هم از گوشش خون آمده بود.

تعریف می‌کرد: «درس خوبی به بعثی‌ها دادیم.»

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده