بدرقهِ عاشقانه یک مادر
شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۱
ملوک ذکاره مادر شهیدان «محمدعلی و علیرضا داسار» میگوید: «زمانی که علیرضا میخواست به جبهه اعزام شود، من تا آخرین لحظه همراهیاش میکردم. اشک به من امانِ روبوسی را نمیداد، تا این علیرضا با حرفهایش مرا آرام کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهیدان گرانقدر را میبینید.
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهید «محمدعلی داسار»، یادگار «باقر(فوت1398)» و «ملوک» دهم فروردین ماه 1346 در شهرستان ری به دنیا آمد. ایشان دانش آموز سوم متوســطه در رشـته ادبیات بود و سپس به عنوان بسیجس در جبهــه حضور یافت. این شهید گرانقدر در دوازدهم آبان ماه 1362 با ســمت تخریبچی در پنجوین عراق بر اثــر اصابت گلوله به شــکم، مجروح شد، به اســارت درآمد و پس از آن به شــهادت رسید. پیکر وي را ســال 1370 پس از مبادله، در بهشــت زهرای شهرســتان تهران به خاک سپرده شد. برادرش علیرضا نیز به شهادت رسیده است.
لازم به ذکر است شهید «علیرضا داسار»، یادگار دیگری از «باقر(فوت 1398)» و «ملوک» است که یازدهم آذر 1347، در شهرستان ری دیده به جهان گشــود. ایشان تا دوم متوســطه درس خواند و سپس به عنوان پاســدار کمیته انقلاب اســلامی در جبهه حضــور یافت. این شهید گرانقدر در پنجم اســفند ماه 1364 با ســمت تک تیرانداز در پنجوین عــراق بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رســید. مزار وی در بهشــت زهرای شهرستان تهران قرار دارد. برادرش محمدعلی نیز شهید شده است.
ملوک ذکاره مادر شهیدان «محمدعلی و علیرضا» داسار میگوید: «زمانی که علیرضا میخواست به جبهه اعزام شود، من تا آخرین لحظه همراهیاش میکردم. اشک به من امان روبوسی را نمیداد، تا این علیرضا با حرفهایش مرا آرام کرد.»
برای دیدن این کلیپ و کلیپهای بیشتر به صفحه آپارات نوید شاهد شهرستانهای استان تهران مراجعه فرمایید.
انتهای پیام/
نظر شما