ماجرای جبهه رفتن یک پدر شهید!
چهارشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۰
حسن اسداللهی پدر شهیدان «محمدرضا و علیرضا» اسداللهی میگوید: «در سال اول جنگ تصادف کردم و به بیمارستان منتقل شدم. خیلی ناراحت بودم چون احساس میکردم جای یک رزمنده مجروح را گرفتهام. شب خواب دیدم که محمدرضا به خوابم آمد و گفت: نگران جبهه رفتن نباش. باهم به جبهه میرویم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهیدان گرانقدر را میبینید.
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران؛ شهید محمدرضا اسداللهی، یادگار «حسن» و «منور» بیست و نهم تیرماه سال 1348 در شهرستان ری دیده به جهان گشود. او دانش آموز دوم راهنمایی بود. که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و دوم اسفند ماه سال 1363 با سمت تک تیرانداز در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1373 پس از تفحص، در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپرده شد.
شهید علیرضا اسداللهی علویجه، یادگار دیگری «حسن» و «منور» یازدهم اسفند ماه سال 1334 در شهرستان ری دیده به جهان گشود. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. سال 1356 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1361 با سمت تک تیرانداز در دارخوین بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کتف به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد.
حسن اسداللهی پدر شهیدان «محمدرضا و علیرضا» اسداللهی میگوید: «در سال اول جنگ تصادف کردم و به بیمارستان منتقل شدم. خیلی ناراحت بودم چون احساس میکردم جای یک رزمنده مجروح را گرفتهام. شب خواب دیدم که محمدرضا به خوابم آمد و گفت: نگران جبهه رفتن نباش. باهم به جبهه میرویم.»
برای دیدن این کلیپ و کلیپهای بیشتر به صفحه آپارات نوید شاهد شهرستانهای استان تهران مراجعه فرمایید.
انتهای پیام/
نظر شما