دلنوشتهِ فرزند شهید «عبداله کعبی»
يکشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۳
به مناسبت سالروز شهادت شهید «عباداله کعبی»، مهدی کعبی فرزند این شهید گرانقدر دلنوشته‌ای را برای نوید شاهد نوشت: «قاصدک آرزوهایم را با خود بردی و من بی‌عشق تو چگونه روزگارم را می‌گذرانم. فقط سئوالی بی‌جواب در باطن وجودم هر روز برایم تکرار و تکرار و تکرار می‌شود.»

شهید

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: شهید عباداله کعبی، یادگار «فتحعلی» هجدهم آذرماه سال 1346 در روستای قره کلک شهرستان هشترود و در خانواده ای متدین و کشاورز چشم به جهان گشود. پس از طی دوران کودکی، وارد سنگر علم و دانش گردید و تحصیلات خود را تا سال پنجم ابتدایی در همان روستا ادامه داد. پس از آن تحصیل را رها کرده و برای کسب روزی حلال، به کار و تلاش روی آورد.

ایشان، پس از گذشت چند سال طبق سنت پیامبر (ص) با دختری مؤمنه ازدواج نمود که فرزند پسری از است ایشان به یادگار باقی مانده است. شهید کعبی، با فرا رسیدن زمان خدمت مقدس سربازی، با آگاهی از تهاجم ناجوانمردانهِ دژخیمان عراقی، عاشقانه، راهی جبهه‌های سردشت گردید و سرانجام پس از رشادت های فراوان در تاریخ بیست و نهم آبان سال 1365 به آرزوی دیرینهِ خود، یعنی شهادت در راه اسلام و وطن، نائل گشت.

بیشتر بخوانید: سردشت «عباداله» را آسمانی کرد

دکلمه‌ نوهِ شهید «عباداله کعبی»

در ادامه به مناسبت سالروز شهادت شهید «عباداله کعبی» دلنوشته‌ای از مهدی کعبی تنها یادگار این شهید گرانقدر را در ادامه می‌خوانید:

پدر جان!

سخت می‌شود از تو نوشتن وقتی قراری نیست، قرار بر وصال بود نه بر بی‌قراری...

قاصدک آرزوهایم را با خود بردی و من بی‌عشق تو چگونه روزگارم را می‌گذرانم. فقط سئوالی بی‌جواب در باطن وجودم هر روز برایم تکرار و تکرار و تکرار می‌شود. قالب نگاهت با آن 2 چشم زیبایت در یک قاب عکس بی‌صدا برایم ناگفته‌های تنهاییم را می‌گوید و من هنوز چشم انتظار لحظه‌ای برای در آغوش گرفتند هستم...

پدر تو تکیه گاه وجودی من در فراز و نشیب‌های زندگی هستی، کاش بودی و اندکی نَفَس‌هایت را حس می‌کردم، بودنت برایم اوج قدرت زندگیم بود، اما صد حیف که سالهاست تو را ندارم.

روحت شاد پدر شهیدم و یادت گرامی تنها وجود دلدادگی
۲۹ ابان سالروز شهادت شهید والامقام عباداله کعبی

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده