نوید شاهد - در كنار يک تريلی ايستادم تا هوا تاريک شود. راننده تريلی آمد و پس از صحبت تا سه راه تقی آباد ورامين رساند از آن جا تا قرچک را تنهایی آمدم در نزديكی‌های پليس قرچک به بيراهه زدم و با سختی از نيزارها به خانه آمدم. من با شنيدن اين كار بسيار وحشت كردم به عباس گفتم: پسر تو با چه دلی اين كار را كردی... ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

شجاعت عباس

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید عباس داورزنی، یادگار «محمدعلی» و «صغرا» نهم خرداد ماه سال 1340 در روستای داورزن از توابع شهرستان سبزوار دیده به جهان گشود. او تا اول متوسطه درس خواند و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و پنجم دی ماه سال 1359 در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران قرار دارد.

روایتی خواندنی از محمدعلی داورزنی پدر شهید «عباس داورزنی» را در ادامه می‌خوانیم:

يكي از شبهای دوران انقلاب مادرش به جهت دير آمدن او نگران بود. تا اين كه ساعت 11:30 شب به خانه آمد. ديديم كه يک قبضه اسلحه و يک قبضه كلت كمری با خود آورده بود. وقتی از همراه سلاح‌ها سؤال كرديم گفت: به منطقه سرآسياب دولاب به كلانتری زديم: چند تن از مأموران را خلع سلاح كرديم پس از اين كه از كلانتری فرار كرديم يک افسر شهربانی من را تعقيب كرد.

در كنار يک تريلی ايستادم تا هوا تاريک شود. راننده تريلی آمد و پس از صحبت تا سه راه تقی آباد ورامين رساند از آن جا تا قرچک را تنهایی آمدم در نزديكی‌های پليس قرچک به بيراهه زدم و با سختی از نيزارها به خانه آمدم. من با شنيدن اين كار بسيار وحشت كردم به عباس گفتم: پسر تو با چه دلی اين كار را كردی. با كمال خونسردی گفت: پدر چيزی نشده. يک بار هم در دوران دانشكده افسری فرار كرده بود و طبق فرمان امام امت خود را به مردم ملحق كرده بود. در جواب ما كه چرا اين كار را انجام داده، گفت: پدر چون من راه امام خمينی (ره) را انتخاب كرده‌ام. 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده