فرمانده 18 ساله دوران دفاع مقدس را بیشتر بشناسیم
به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: طلبه بسیجی و دانشجوی ممتاز شهید «محمدجواد خاکباز» در یکم آذرماه سال 1344 در شهرستان ورامین از توابع استان تهران درمیان خانواده ای متدین و مؤمن و مستضعف در شهر شهیدپرور ورامین، دیده به جهان گشود. پدرش محمد و جملگی اعضای خانواده خاکباز، افراد متدین و با ایمانی بودند و سعی همه بر این بود تا محمد جواد را طوری تربیت کنند تا در آینده فردی در خدمت دین مبین اسلام باشد. این سعی و تلاش مقدس نتیجه ای بس بزرگ و شیرین داشت.
محمدجوادکودکی خود را با تمام شیرینی اش در شهر ورامین گذراند. در هفت سالگی به مدرسه رفت، او در کنار تحصیل علم، چنان اخلاق و رفتار شایسته ای با دیگران داشت که به خاطر آن چندین بار از طرف مربیان و مسئولان مورد تشویق قرار گرفت. اخلاق و کرداری که تمام عمر با او بود. هنوز به سن ده سالگی نرسیده بود که پدرش به رحمت ایزدی پیوست. مادرش که از زنان مؤمنه و پرهیزکار شهر بود. تربیت و مسئولیت ایشان را به عهده گرفت.
وی تا کلاس پنجم ابتدایی در شهر ورامین ادامه تحصیل داد و در دوران پرشکوه و تاریخی انقلاب اسلامی ایشان علیرغم سن کمی که داشت، با تمام وجود در جریان انقلاب شرکت کرده و به صفوف انقلابیون پیوست. او علاوه بر ادای دین، نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشت مانند هماهنگ کردن تظاهرات و پخش اعلامیه ها ونوشتن شعار حضور در مساجد و…
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تغییر معیارها و ارزشهای فرهنگی، یک مدرسه علمیه در ورامین تأسیس شد. شهید از نخستین شاگردان مدرسه علمیه ورامین و از سنگربانان آن بود. اکثر شبها نماز شب می خواند و نماز یومیه اش را به جماعت اقامه می کرد. همیشه در کلاسهای فرهنگی و هنری مدرسه بسیج شرکت می کرد. با شروع جنگ و حمله ضد انسانی رژیم بعثی عراق به کشور ایران اسلامی، «محمد جواد» که دوران طلبگی را می گذراند، سنگر حوزه را رها کرد تا در سنگری بزرگتر و انسان سازتری به نام جبهه حضور یابد. او حدود سه سال و نیم در میادین حق علیه باطل شرکت فعال داشت و با دلاوری و رشادتی مثال زدنی چنان دشمن متجاوز را زمین گیر و وادار به عقب نشینی کرد تا هرگز حتی در فکر تجاوز به خاک میهن اسلامی ایران نباشد.
او مدتی در نبردهای نامنظم «شهید چمران» فعالیت نظامی نمود و در عملیات بستان شرکت کرد. سپس در عملیات های مقدس و عظیم «فتح المبین و رمضان» شرکت فعال و نقش مؤثری را ایفا نمود. او که مسئولیتش «آرپی جی زن» بود با مهارت و شجاعت و دقت تانکهای دشمن را یکی پس از دیگری شکار می کرد. در حین شرکت در عملیات مسلم بن عقیل مجروح شد و به افتخار جانبازی نائل آمد.
پس از بهبودی نسبی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به عنوان و سمت معاونت گردان به جبهه اعزام و مشغول انجام وظیفه شد. او بار دیگر مجروح شد و پس از انتقال به پشت جبهه در بیمارستان بستری شد. محمد جواد چه در مقام معاونت گردان و چه در مقام فرمانده همیشه پیشقدم بود و جلوتر از بقیه به دل دشمن می زد.
در زمانی که در بیمارستان بستری بود دوستانش به ملاقاتش رفتند و از احوالش جویا می شدند. او در پاسخ این نکته عجیب را بازگو می کند: «به خانواده‌ام گفته‌ام من شهید شما هستم. برای قربانی شدن در راه خدا خودتان را آماده کنید.»
به محض بهبودی نسبی مجدداً به جبهه نبرد شتافت سپس به عنوان فرمانده در عملیات غرورآفرین عملیات خیبر شرکت کرد و پس از رشادتهای بسیار در جزیره مجنون درهمان عملیات در چهارم اسفند ماه سال 1362 توسط دشمن مورد هدف قرار گرفت و درحالیکه تنها 18 بهار بیشتر از عمر پر برکتش نمی گذشت،
پس از عمری مجاهدت در راه خدا، مؤمنانه و فروتنانه پا بر قله شرف و آزادگی و انسانیت گذارد. با خون سرخ خود وضوی عشق گرفت و نماز سبز شهادت رابه قامت ایستاد. پیکر پاک سردار شهید اسلام «محمد جواد خاکباز» به علت حساسیت مدتی در منطقه برجا ماند و سپس پس از تفحص در گلزار شهدای سيد‌فتح‌الله زادگاهش به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/
