آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۰۳۵۹۶
۱۰:۱۱

۱۴۰۰/۰۱/۲۶

خاطره/ در باغ شهادت

نوید شاهد- «در راه به باغی رسیدم و برای رفع خستگی کنار دیوار نشستم تا استراحتی کنم. ناگهان فردی را دیدم که از باغ خارج شد و به من گفت:«شما بدون اجازه نباید اینجا می نشستید.» من با تعجب پرسیدم:«شما کی هستید؟چرا اجازه نمی دهید تا استراحت کنم؟» جوان گفت:«من احمد هستم پسر مشهدی محمدرضا خواجوی من و محمد رضا مکاری مقدم مسئول این باغ هستیم و شما تا امضا نکرده اید نمی توانید در اینجا استراحت کنید.» در ادامه خاطره‌ای از مادر شهید «مجید کعبی» را بخوانید.
نویسنده :
مریم شیرعلی


به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مجید کعبی سی ام مهر 1344، در شهرستان بهبهان به دنيا آمد. پدرش محمود (فوت 1344) و مادرش خاور نام داشت. دان شآموز چهارم متوسطه در رشته تجربي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. هشتم اسفند 1362 ، در هورالهويزه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

شبی در حالت رویا خود را دیدم که تشت پر از لباسی را شسته، آن را بر سر گذاشته و در حال رفتن به سوی خانه بودم. در راه به باغی رسیدم و برای رفع خستگی کنار دیوار نشستم تا استراحتی کنم. ناگهان فردی را دیدم که از باغ خارج شد و به من گفت:«شما بدون اجازه نباید اینجا می نشستید.»

من با تعجب پرسیدم:«شما کی هستید؟چرا اجازه نمی دهید تا استراحت کنم؟»

جوان گفت:«من احمد هستم پسر مشهدی محمدرضا خواجوی من و محمد رضا مکاری مقدم مسئول این باغ هستیم و شما تا امضا نکرده اید نمی توانید در اینجا استراحت کنید.»

با عجله گفتم:«من که سواد ندارم که امضا کنم.»

شهید احمد خواجوی به سرعت رفت و برایم استامپ آورد، انگشت که به برگه ای که در دست داشت زدم، اجازه داد تا آنجا استراحت کنم.

ناگهان از خواب بیدار شدم و جریان را به دو فرزندم که از جبهه به مرخصی آمده بودند گفتم:« آنها خوشحال شدند»

و شهید مجید کعبی فرزند عزیزم با شادی و شعف گفت:«مادر چون انگشت زده ای پس یکی از ما به زودی شهید می شود.»

عاقبت همان شد که مجید گفت و او خود به درجه والای شهادت دست یافت و در باغ فردوس همنشین شهدا و سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداله الحسین (ع)گردید.


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه