شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۴
نوید شاهد- «بعد از عملیات والفجر ۸ بود که با شهید علیرضا نوروزی آشنا شدم او مجروح شده بود، مثل من و در پادگان کرخه استراحت می کردیم و سنگ صبور هم بودیم. علی رضا از عشقش به شهادت می‌گفت و آرام آرام اشک می‌ریخت حالمان که بهتر شد دوباره به جبهه برگشتیم» در ادامه خاطره ای از همرزم شهید «علیرضا نوروزي» را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید علیرضا نوروزي، دهم دي 1348، در روستاي ارمش از توابع شهرستان رامهرمز چشم به جهان گشود. پدرش شيرعلي و مادرش صاحب جان نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارگر ساختماني بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و نهم فروردين 1365 ، در مريوان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر و صورت، شهيد شد. پيكر وي را در روستاي هفت تپه تابعه شهرستان شوش به خاك سپردند.

متن خاطره:

بعد از عملیات والفجر ۸ بود که با شهید علیرضا نوروزی آشنا شدم او مجروح شده بود، مثل من و در پادگان کرخه  استراحت می کردیم و سنگ صبور هم بودیم.

علی رضا از عشقش به شهادت می‌گفت و آرام آرام اشک می‌ریخت حالمان که بهتر شد دوباره به جبهه برگشتیم و در کنار بسیجیان عاشق گردان امیرالمومنین علی علیه السلام لشکر ۷ حضرت ولی عصر عجل الله بودیم.

 بعد از عملیات کربلای ۴ برای چند روزی مرخصی گرفت تا به رامهرمز برود:«پرسیدم چه خبر است؟»  پاسخ داد:« برادرم در عملیات مجروح شده است و می خواهم به او سری بزنم.»

بعد از یک ملاقات چند روزه سریعاً خود را به گردان رسانید و در عملیات کربلای ۵ شرکت کرد .

غرش تیربارش دشمن را آرام نمی گذاشت تا اینکه اجر گریه های نیمه شب را از محبوب خویش گرفت و کربلایی شد.

بعدها  شنیدم که پدری پیر و از کار افتاده دارد و همان است که به مرخصی رفته بود، پس از دیدار با برادر مجروحش  ،به یک نفر استاد بناء مراجعه می‌کنند و می‌گوید:« یکی دو روز می خواهم کار کنم.»

او به کارگری ساختمان مشغول می‌شود تا از همان وقت کوتاه نیز برای امرار معاش خانواده بهره جوید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده