پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۵
نوید شاهد - مادر شهید «ابراهیم اشرفی» روایت می‌کند: «در زمان انقلاب یک شب که حکومت نظامی اعلام شده بود، نگران پسرم بودم. منتظر بودم ببینم امشب هم برای تظاهرات یا احیانا پخش اعلامیه و دیوار نوشتن می‌رود یا خیر. سایهِ او را پشت پردهِ اتاقم دیدم از جا بلند شدم و سریع خود را به حیات رساندم، وقتی مرا دید با تعجب پرسید: مادر هنوز نخوابیدی؟...» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

نگرانی مادری که پسرش شور انقلابی داشت

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید ابرهیم اشرفی، یادگار «محمدحسن» و «سیده‌فاطمه» سی‌ام بهمن ماه سال 1322 در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. وی تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر جهاد سازندگی بود. سال 1345 ازدواج کرد و صاحب شش پسر و یک دختر شد و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و دچار مصدومیت شیمیایی شد. این شهید گرانقدر دوازدهم فروردین ماه سال 1371 در تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکر وی را در امامزاده عقیل(ع) شهرستان اسلامشهر به خاک سپردند.

روایتی از مادر شهید ابراهیم اشرفی

در زمان انقلاب یک شب که حکومت نظامی اعلام شده بود، نگران پسرم بودم. منتظر بودم ببینم امشب هم برای تظاهرات یا احیانا پخش اعلامیه و دیوار نوشتن می رود یا خیر. سایهِ او را پشت پردهِ اتاقم دیدم از جا بلند شدم و سریع خود را به حیات رساندم، وقتی مرا دید با تعجب پرسید: مادر هنوز نخوابیدی؟ گفتم: پسرم اگر به بیرون بروی از تو نمی‌گذرم.

تو زن و فرزند داری به آنها فکر کن اما او گوش نمی‌کرد. ناچار پشت در را بستم، گفتم: اگر می‌خواهی بیرون بروی، باید اول از روی من رد بشوی! آرام و با لبخند گفت: مگر شهیدان انقلاب مثل شما مادر مهربان و دلسوز نداشتند. مگر زن و فرزند نداشتند. هزاران مادر و زن و بچه چشم انتظار زندانیان سیاسی هستند. مادر من باید بروم. مرا حلال کن. با گفتن این حرفها مرا آرام کرد و باز هم مثل شب‌های گذشته رفت.

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده