با "شهادت" به مهمانی خدا میروم
متن دوم وصیتنامه شهید
با نام و یاد خدا وصیتم را شروع میکنم و امیدوارم که این چند کلمه را گوش کرده آن را انجام دهید و انسان روزی به دنیا می آید و روزی نیز از دنیا خواهد رفت و تنها کردار و اعمالش برجای ماند و پس مرگ سرنوشت ابدی ما می باشد و چه بهتر که انسان در راه اسلام و هدفش کشته شود و شهادت در راه خدا چه زیباست و مانند گل خوشبوست من در این سرزمین آنقدر با دشمن می جنگم تا پیروزی و موفقیت نصيبمان گردد یا به درجهِ رفیع شهادت برسم.
سفارش به مادر
اگر لیاقت شهادت در راه اسلام و قرآن را داشتم به مادرم تبريك بگوئید چون من به مهمانی خدا رفتهام و از مادرم می خواهم صبور باشد و برایم گریه نکند چون که امام امت نیز برای فرزندش گریه نکرد و بعضی از مادران که دو یا سه شهید داده اند می گویند: ای کاش بازهم فرزندی داشتیم تا در راه اسلام بدهیم و مادر من از تو می خواهم مانند سایر مادران شهدا نمونه و الگو باشی و برایم سیاه نپوشی، من خواهم رفت و تا آخرین قطره خونم خواهم جنگید.
سفارش به دوستان
هر خوبی و بدی از من دیدید به بزرگواری خودتان ببخشید و پیرو خط امام باشید و اگر توانستید برای جبهه ثبت نام کنید و در غیر اینصورت درسنگر با دشمن مبارزه کنید.
سفارش به خواهران و برادران
مادر باز از تو میخواهم صبر داشته باشی و امیدوارم که خواهران و برادرانم را در راه اسلام تربیت کنی و از آنها نیز می خواهم تا درسشان را خوب بخوانند تا برای اسلام مفيد باشند و راهم را ادامه دهند. اکنون با تو سخن دارم ای مادرم چون قاصد پيام آورد که کاظمت مردمخورغصه و نگه در اطراف خود كن و اگر لایق بود فرزندت همه این خفتگان فرزند تو باشند. والسلام