عاشق حسین(ع) شدهام
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، شهيد
سيد ابراهيم احسانیراد، یادگار «سیدحسین» سوم شهریورماه سال 1333 در
روستاي حسن آباد خالصه به دنيا آمد و تا سال پنجم ابتدايی به تحصيل پرداخت و به دلایلی از تححصیل باز ماند و در يک مغازه تعمير راديو و تلويزيون مشغول
به كار شد. او وقتی به سن 18 سالگي رسید به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی را در اهواز
گذراند بعد از آن تقسيم شدند و به مشهد رفت و دو سال خدمت را در آنجا گذراند. حدود
يک سال بعد از خدمت ازدواج کرد و به تهران نقل مکان نمود و بعد از سه يا چهار سال
اقامت در تهران مجدداْ به حسن آباد رفتند و در اين مدت در شركت پارس خودرو مشغول
به كار بود.
ايشان از طريق بسيج كارگری دوبار به جبهه اعزام شد، كه بار اول به مدت سه ماه در جبهه جنوب و برای دومین بار حدود چهل روز در منطقه ماووت عراق بود. هجده روز در منطقه بود كه در بیست و نهم دی ماه سال 1366 در عملیات بیت المقدس 2 به درجه رفيع شهادت نایل آمد.
متن وصیتنامه شهید
«انا الله و انا اليه راجعون»
آرزو دارم بعد از زيارت امام حسين(ع) زنده بمانم و در آزاد سازی قدس شركت كنم و آنقدر در سنگرهای ديگر اسلام بجنگم تا آخرين لحظه و بعد شهيد شوم.
همسرم از شهادت من نگران مباش زيرا كه خون من رنگينتر از ديگران نيست. فرزندم از اين كه بابا نداری غم مخور بلكه افتخار كن زيرا كه خداوند با شماست و سرپرستی بهتر از خدا و ائمه اطهار(ع) برای شما كه میخواهد باشد.
مادرم؛ هميشه در غمهای من غمگين و در خوشیهای من خوشحال بودی از اين كه فرزند از دست دادی ناراحت نباش. پدرم شما هم همينگونه با وقار و صبور باش. زيرا من و امثال من امانتی هستيم كه خداوند به شما عطا فرموده و امانت بايد كه به صاحبش پس داده شود.
اميد است كه بعد از من برادرانم راحتي فرزندم را به ياری حسين زمانه بفرستيد كه ياری خمينی ياری امام زمان(عج) است و ياری امام زمان(عج) ياری خداست. خدا را ياری كنيد تا خدا شما را ياری كند و لحظهای ازخدا غافل نباشيد.
مادرم؛ اينجا نيستی كه بعد از شهادت سرم را به دامن بگيری، زاری مكن كه من بیكس نيستم، مادرم حضرت فاطمه الزهرا(س) میآيد و عمهام زينب آنها مَحرم من هستند كه سرم را به دامن بگيرند و اگر از اين كار ممانعت كنی، حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) از تو گَله خواهند كرد.
پدرم؛ امام حسين(ع) پسران خود و برادران خود را در راه اسلام داد، حتی اصغر شش ماهه را. به شما وصيت میكنم اگر در عزای من خواستيد بگرييد برای مظلوم كربلا و يارانش بگرييد.
پدرم برای من ناراحت نباش جدم محمد(ص) و مولايم علی(ع) سالارم منتظر من هستند شما میتوانيد شفاعت مرا كنيد چون كه از گفتههای مولايم علي(ع) است كه میگويد: دعای پدر و مادر درباره فرزند قبول میشود پدرم و مادرم همسر و فرزندم اميدوارم كه هر چه شما را آزرده خاطر كردم مرا ببخشيد.
مادرم؛ بعد از شهادتم پرچم سرخ بر در خانه نصب کن
مادرم بعد از شهادت من پرچم سرخي بر در خانه بزن تا زمانی كه جنگ تمام نشده آن را برنداريد، تا همه بدانند كه ما مرد جنگيم و با بيگانه سازش نخواهيم كرد. الان كه اين وصيتنامه را مینويسم، میبينم كه از خانواده دل كنده و عاشق حسين(ع) شدهام اميدوارم كه خداوند مرا در اين راه كمک كند تا بتوانم به مقصود خود برسم.
خدایا؛ یاری کن در رختخواب غفلت نمیرم
خدايا؛ مرا ياری كن كه در رختخواب مرگ به سراغم نيايد بلكه در
راه تو كشته شوم و چه افتخاری بالاتر از اين است. يک پيامی هم كه دارم اين است كه؛ ای پدرها
و مادرها به فرزندان خود بياموزيد كه نمازهای خود را در مساجد برگزار
كنيد و از خدا و خانه او دوری نكنيد و در عوض همين مسجد كه با او اُنس گرفتی در روز
قيامت مركبی میشود و تو را از صراط میگذراند.
والسلام. خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداری میكند.