درخواست یک شهید؛ برایم لباس سیاه نپوشید
بسمه تعالی
با سلام به یگانه منجی عالم بشریت و با سلام بر نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به خانواده شهدا و مفقودین و اسراء جنگ تحمیلی، وصیتنامه کوتاه و مختصر خود رادر کنار اروند در سنگر مینویسم.
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته میشوند مردگانند بلکه
آنان زندهاند و نزد خدای خویش روزی میخورند. (قرآن کریم)
با سلام به پدر گرامی و مادر مهربانم که خیلی خیلی زحمت مرا کشیدند و با تنگدستی مرا به این سن رساندند و تحویل جامعه دادند و همچنین با سلام به خواهرانم و برادرانم.
پدر و مادر جان اگر من موقعی لیاقت داشتم و به شهادت یعنی آرزویم رسیدم نگران من نباشید و ناراحت نشوید که چرا پسرم از دستمان رفت. این را به شما بگویم که من یک امانتی هستم در پیش شما که دیر یا زود از دست شما خواهم رفت، پس چه بهتر است که در راه خدا و میهن خود بروم.
بهترین آرزوی من این است که کار مثبتی به رضای خدا انجام داده باشم. در ضمن برایم سیاه نپوشید و گریه نکنید این بهترین آرزوی من است، برای اینکه دشمنان و منافقان کور دل سوءاستفاده نکنند.
پدر و مادر عزیزم شما آرزوی دامادی پسرتان یعنی من را داشتید حالا بهترین موقعی است که مراسم دامادی مرا در مزارم و ختمهایم برگزار کنید و باید باعث افتخار شما باشم که فرزندتان را به 20 سالگی رساندی و امانت خدا را پس دادید.
به کلیه رفقایم ودوستانم و فامیلهایم سلام هر چند ناقابل مرا برسانید و همچنین سلام مرا به همسنگرانم برسانید و از تک تک فامیل ها وآشنایان و دیگر عزیزان حلالیت می طلبم و اگر جرمی هم به آنها کردم طلب عفو میکنم.
این وصیت نامه را در یازدهم تیرماه سال 1365 ساعت چهارده و سی دقیقه مصادف با آزادی مهران عزیز مینویسم. البته اصل وصیت نامهام که در اوایل خدمتم در شهرستان جنوب نوشتم پیش دایی محمد است. این وصیتنامه را در شهر فاو کنار اروند نوشتم چونکه می دانستم هر لحظه و ساعت و ثانیه به سوی دیار عاشقان الله میروم.
در ضمن میتوانید از وصیتی که قبلا نوشتم و در دست دایی است استفاده کنید چونکه بیشترین حرفهایم را در آن وصیت زدم. در پایان این را میخواهم بگویم که موقع تشییع جنازهام دستهایم را بیرون بگذارید که نگویند چیزی نفهمید و از این دنیا رفت و در امامزاده عباس دفن نمایید تا اینکه پدر و مادرم سختی نکشند برای آمدن به سر مزارم.
به امید پیروزی رزمندگان عزیز طول عمر رهبر و آزادی کربلا و قدس عزیز وصیت نامه ای که از روی دیار عاشقان شهر در فاطمیه فاو نوشتم به پایان می رسانم.
پسر شما رضا / والسلام علیکم / ومن الله توفیق