برایم "جشن شهادت" بگیرید
شهید «ناصر لطف پور محمدآبادی» بیستم دی ماه 1360 وصیت نامهاش را نوشته است که در ادامه می خوانید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى
«بار الها؛ تو را حمد و سپاس میگویم که مرا از جهالت و پلیدی ها نجات دادی و توفیق جهاد در راهت و در پایان سعادت و شهادت در راهت نصیب این بنده حقیر خود فرمودی.»
به نام خالق سبحان که دهنده جان اوست و گیرنده جان نیز اوست. آن خدایی که انسان را آفرید تا چند روزی و در این دنیا فانی زندگی کند و خود سرنوشت خود را تعیین کند. آن خدایی که انسان را خلیفه خود در زمین قرار داد و تمام نعمات و رحمات بیکرانش را بر او ارزانی داشت.
اما این انسان عصیانگر در عوض سپاس و ستایش پروردگارش او را ناسپاسی کرد و همچون من گنهکار شکر نعمتهای الهی را بجای نیاورد و در طغیان کرد و به سوی گناهان روی آورد.
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَةٍ أَخْطَأْتُهَا»
«خدايا! بيامرز برايم همه گناهاني را كه مرتكب شدم، و تمام خطاهايي كه به آنها آلوده گشتم»
اکنون که توفیق شرکت در جهاد فی سبیل الله و شهادت در راه خدا نصیبم شد چند جمله ای را به عنوان وصیت می نویسم و در این راه زحمات زیادی را متحمل شدند.
جشن شهادت
پدر و مادر عزیزم؛ هر چند فرزند خوبی برای شما نبودم و نتوانستم زحمات شما را در این دنیا جبران کنم، ولی امیدوارم که مرا حلال کنید. در شهادت من ناراحت نشوید و برایم جشن بگیرید و برایم دعا کنید که شهادت من مورد قبول درگاه حق تعالی قرار گیرد.
دیداری در بهشت
وقتی که برادر عزیزم محمود از اسارت کفار آزاد شد و با سلامت به پیش شما بازگشت، سلام مرا به او برسانید و به او بگویید که خیلی مشتاق دیدارش بودم. انشالله در روز قیامت در کنار مولایمان حسین(ع) همدیگر را ملاقات کنیم.
در راه خدا تلاش کنید
برادران عزیزم؛ هر چه میتوانید در راه خدا کوشش کنید و همواره خدا را مدنظر داشته باشید هر چند من لایق این نیستم که این حرفها را به شما بزنم. امیدوارم که اگر به شما بیاحترامی کردهام و یا نافرمانی کردهام مرا حلال کنید و ببخشید.
خواهرم؛ حجاب تو پاسداری از خون من است
اما خواهرم؛ تو هم با حفظ حجابت پاسدار خون من باش و زینب وار زندگی کن. امت غیور و شهید پرور؛ شما وارثان خون شهیدان هستید. امام را تنها نگذارید و در برابر مشکلات و مصایب دنیوی ثابت قدم و صبور باشید.
دوستان عزیزم که مدت زیادی را با یکدیگر گذراندیم. اگر در طی این مدت به شما بدی کردهام از شما حلالیت میطلبم و تقاضا عفو دارم.
سنگر بسیج را خالی نگذارید
برادران بسیجی، سنگر بسیج را خالی نکنید و در انجام وظیفهتان که همانا پاسداری از خون شهدا و ادامه راهشان میباشد کوتاهی نکنید و با ایمان قوی و اراده راسخ خود در انجام وظیفهتان تلاش کنید و بدانید که چشم اماممان به سوی شماست. مبادا جبهه را خالی بگذارید که در این صورت قلب امام عزیزمان میشکند.
در پایان از همه کسانی که به نحوی با
آنها در ارتباط بودم تقاضای عفو دارم و حلالیت میطلبم.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران