از سنگر دفاع مقدس تا سنگر مدافع سلامت
نوید شاهد شهرستان های استان تهران، این روزها کادر درمانی بیمارستانها در خط مقدم جنگ با ویروس کرونا هستند و رسالت و تعهدسنگینی در قبال سلامت جامعه به عهده دارند کهدر این راستا سلامتی خود را نیز در کف اخلاص گذاشتهاند سیدمهدی طیبیتفرشی از آزادگان و پزشکانیست که در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد شهرستانهای استان تهران از روزهای قرنطینگی در اسارت تا قرنطینگی که شبیه زمان دفاع مقدس است روایت میکند، که در ادامه میخوانید.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: لطفاً خودتان را برای مخاطبان نوید شاهد معرفی کنید.
دکتر طیبی: اینجانب سیدمهدی طیبی تفرشی، در پنجم شهریور ماه 1346 در استان اصفهان به دنیا آمدم و در پنج سالگی به استان تهران شهرستان ری مهاجرت کردیم. من چهار برادر دارم که یکی از برادرانم به نام محمدرضا به شهادت رسید. به تحصیل خیلی علاقه داشتم و از این رو مقاطع تحصیلی را مرحله به مرحله پشت سر میگذاشتم تا اینکه دیپلم گرفتم، جنگ شروع شده بود و برادرانم در جبهه حضور داشتند و به مادرم گفتم؛ حالا که برادرانم در جبهه هستند من به درس خواندم ادامه بدهم شاید در کنکور پذیرفته شوم. مادرم جمله جالبی به من گفت؛ فرزندم هر کس وظیفهای به دوش دارد و برای هر کس یک تکلیف است. این حرف مادرم باعث شد تصمیم را بگیرم و برای دفاع از کشورم به جبهه بروم.
در سال 1365 به فرمان امام خمینی(ره) که فرمودند: جبههها نباید خالی بماند، از طرف سپاه حضرت محمد(ص) به مناطق جنگی اعزام شدم. دورهی آموزش را سپری میکردیم. با توجه به دستور فرمانده برای جلوگیری از پیشروی عراقیها به عملیاتی که در فکه بود اعزام شدیم. ما اعزام شدیم و در محاصره رژیم بعث قرار گرفتیم و در اردیبهشت ماه سال 1365 به دست عراقیها اسیر شدیم.
در سال 1369 با پذیرش قطعنامه 598 به کشور بازگشتیم. من در اولین کنکور سال 1370 شرکت کردم و در دانشگاه تهران در رشته پزشکی پذیرفته شدم. بعد از گذراندن دورهی عمومی در دورهی دکتری تخصیام در رشته رادیولوژی اخذ کردم. در حال حاضر به عنوان رادیولوژیست در بیمارستانهای تهران مشغول به خدمت به مردم هستم.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: برادر شهید خود را معرفی کنید.
دکتر طیبی: برادرم محمدرضا طیبیتفرشی در سال 1337 در استان اصفهان
به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و مشغول کار شد. از خصوصیات
اخلاقی می توانم به مهربانی و حسن خلق برادرم اشاره کنم. محمدرضا در تمامی فعالیتهای مذهبی محلهمان شرکت میکرد
و یکی از بانیان برگزار کننده مراسمات مذهبی بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای گذراندن
دوران سربازی به نهضت سوادآموزی شهرری رفت و مشغول خدمت شد و با شروع جنگ تحمیلی به
عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران به جبهه اعزام شد. وی ابتدا در قسمت عقیدتی و سیاسی مشغول خدمت بود و بعد به عنوان
آر پی چی زن در عملیاتها شرکت میکرد و در سال 1361 به مقام شهادت نایل شد.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: پنج سال اسارت بر شما چگونه گذشت؟
دکتر طیبی: خیلی سخت گذشت، ما در حین آموزش آبی و خاکی بودیم که به علت ضرورت در عملیاتی که در منطقه فکه در حال انجام بود اعزام شدیم. در آن منطقه دشمن مین، تلهمنور و سیمخاردار وجود داشت و تعدادی از بچهها از این طریق به شهادت رسیدند و عدهای نیز اسارت گرفته شدند.
زمانی که ما را به اسارت گرفتند، یکی از عراقی ها در حال گشتن بدن ما بود که متوجه دشد قرآنی در جیب من است و آن قران را بوسید و دوباره به من داد و باعث شد ما را کتک نزنند. ما سوار جیب شدیم و در مسیر به شهر العمراء ما را کتک میزدند و در آن شهر شرایط بسیار سخت بود و در اتاقی که فقط میشد نشست بودیم و بعد از آن به شهر رمادیه منتقل شدیم و تمام دوران اسارت در اردوگاه اسرای رمادیه قرار داشتیم. ابتدا از تونلی که به تونل وحشت مشهور بود تک تک اسرا رد میشدند و مورد آزار و اذیت عراقیها قرار میگرفتیم. در اردوگاه اجازه گرفتن مراسمات مذهبی را به هیچوجه نداشتیم برای نماز جماعت خواندن هم باید یکی از بچهها نگهبانی میداد تا بتوانیم نماز جماعت برپا کنیم. روزهای سخت دوری از وطن و خانواده بر ما میگذشت که ما قرآن حفظ کردن آن دوران را سپری میکردیم.
وقتی الان که در خانه باید قرنطینه باشیم یا آن زمان اسارت میاندازد البته با کمی تغییرات که حداقل ما در خانه خودمان و در کنار عزیزانم قرنطینه هستیم و برای حفظ جان خودمان است که برای عدهای غیرقابل تحمل شده است ما فقط روزی چند ساعت اجازه داشتین در محوطه آسایشگاه راه برویم و دوباره برگردیم و تحمل کردیم و الان نیز مردم فهیم ما با در خانه ماندن زحمات کادر پزشکی و درمان را جبران می کنیم.
بعضی از اسرا به خاطر دوری از خانواده و وطن خود دچار افسردگی میشدند ولی چون من به عنوان بسیجی در جبهه حضور داشتم و باید به دیگر اسرا روحیه میدادیم و وقتی که صلیب سرخ برای مصاحبه گرفتن پیش ما میآمدند ما از آنها نهجالبلاغه و مفاتیح میخواستیم و برایمان میآورند و بچهها از ترس اینکه نیروهای عراقی آنها را جمع نکنند روی کاغذ مینوشتند و بین دیگر اسرا توزیع میکردند.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: نسل سوم و چهارم انقلاب را چطور میبینید و چه توصیهای برای آنها دارید؟
دکتر طیبی: نسل سوم و چهارم انقلاب در بحرانهای کشور خودشان را نشان میدهند. مانند مدافعان حرم که چه جوانان با عشق به حضرت رقیه(س) جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و از همسر و فرزند و خانوادهشان گذشتند تا کسی نتواند حتک حرمت به حضرت زینب(س) داشته باشه. جوانانی که نشان دادهاند از جوانان چهل سال گذشته چیزی کم ندارند و برای دفاع از کشورشان از بزرگترین سرمایه دنیویشان میگذرند و در جنگی که هزاران کیلومتر شروع شده جوانان این مرز و بوم براساس بحث اسلام و اعتقادات باشد، دیدیم که چگونه مورد پشتیبانی قرار گرفت و جوانان داوطلبانه خواستار دفاع از اسلام در مرزهای خارج از کشورمان بودند و حال نیز وجود مهمان جدید به کشورمان(کرونا) زمانی که کادر پزشکی و درمان نیرو کم داشتن، دانشجویان دانشگاههای پزشکی کشور داوطلبانه درخواست حضور در بیمارستانهای داشتند و اینگونه ایثارگری معنا پیدا میکند.
میزان افرادی که دلبستگی به انقلاب داشته و در جنگ حضور داشتهاند، برمیگردد با منش و اخلاق چگونه فرهنگ ایثارگری را به جوانان تزریق شود. وقتی جوانان ببینند نسلی که انقلاب کرده است، با تمام توان خود برای پیشرفت کشور هنوز دارند ایثارگری میکنند آنها هم دیگر نمیتوانند غیر از خدمت به کشور کار دیگری انجام بدهند. اگر بتوانیم خوب عمل کنیم جوانان با اعتماد بیشتری راه انقلاب و اسلام را ادامه میدهند.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: با توجه به شرایط امروز کشور و شیوع بیماری کرونا چه نکاتی در این زمینه برای عموم مردم و بخصوص جانبازان سرافراز کشور دارید؟
دکتر طیبی: در ارتباط با کرونا الان میتوانم بگویم میزان ورودی و خروجی بیمارستانها به یک اندازه شده است و این را میتوانم از درک مردم فهیم خود بدانم که قدر کادر پزشکی و درمان را بدانیم تا انشاالله بزودی این ویروس منحوس را ریشه کن کنیم و با توجه به اینکه این بیماری در افرادی که سن بالا و بیماریهای زمینهای دارند بیشتر است و علیالخصوص جانبازان شیمیایی میبایست بیشتر رعایت کنند و سعی کنند، رفتن به بیرون از خانه را کمتر کنند چون این عزیزان بیشتر آسیبپذیر هستند.
روزی یکی از جانباران شیمیایی اهل شهرری که جز دوستان بنده است از اولین روزهای پیدایش این ویروس با من تماس گرفت و گفت؛ اگر بیمارستان شما نیاز به نیروی داشت حتی خدمتکار من هستم و برای خدمت به مردم آمادهام و من از ایشان به خاطر این حسن رفتار تشکر کردم و گفتم این حرف شما درس بزرگی به من داد که اکر روزی خسته شدم بدانم که خستگی در راه وطنم معنا ندارد.
نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: امروز پزشکان و پرستاران را به ایثار رزمندگان دوران دفاعمقدس توصیف کردهاند، نظر شما در این زمینه چیست؟
دکتر طیبی: بحث کشور و جان انسان شباهت زیادی با زمان دوران جنگ تحمیلی دارد. در آن زمان سربازی که به جبهه اعزام میشد و ممکن بود به شهادت برسد و امروز که پزشکان که پرستارانی که در Icu هستند در خط مقدم این ویروس منحوس هستند. رزمندگان ما در عملیاتی که شیمیایی میزدند گاهاً ماسک خورد را به برادر دیگری میدادند و امروز نیز شاهد این جانفشانی از این فشر فداکار که لقب مدافعان سلامت به خود گرفتهاند، میبینید. در زمان جنگ رزمندهای که شیمیایی میشد برای بهبودی بیشتر به خانه و تحت مراقبت خانواده قرار میگرفت که بعضا همسر و فرزند هم شیمیایی میشدند و اکنون خاتواده همکاران ما نیز ممکن است دچار انتقال این ویروس میشوند و با این حال پزشکان و پرستاران با جان و دل به کار خود ادامه میدهند و داوطلبانه هنوز هم کسانی هستند با وجود بازنشستگی به کار خود رجوع کرده و اعلام آمادگی نمودهاند. در جبهه نیز به وفور این رفتارها مشاهده میشد و امروز نسل سوم و چهارم با عشق به کارشان به مردم خدمترسانی میکنند.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: در پایان اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید.
دکتر طیبی: با توجه به شرایط موجود و این همزمانی وقتی انسانها از دنیا فارغ میشوند و دیگر مادی نیستند، فرقی نمیکند از هر ملیت و مذهبی شرایطی است که آدم را به فطرت خود باز میگردد یعنی شرایطی میشود که در آن زمان عالم یکپارچه میبیند و بین خودش و دیگر افراد ارتباط عینی احساس میکند که ناگسستنی است و در حقیقت همه به صورت یک خانواده میشوند و به عبارتی عالم یکپارچه میشود و این عالم یکپارچه تجلی خدا میشود.
در این زمان که آدم احساس میکند تجلی خداوند است، دیگر انسان کنار میرود و خودش را نمیبیند و انسان براساس فطرت خودش عمل میکند و خدایی میشود و عملش خدا خواهانه میبیند.