شهادت دو برادرش آرام و قرار را از "محمد" گرفته بود!
شهید محمد قبادی فردی وصف ناپذیر است او بسیار مخلص بود بعد شهادت دو برادرش می خواست عازم جبهه شود با وجود اینکه کارمند رسمی سپاه بود رئیس سپاه ورامین از رفتن او به جبهه ممانعت می کرد. شهید اصرار زیادی می کرد ولی رئیس سپاه اجازه رفتن به او نمی داد تا اینکه شهید شروع کرد به اصرار کردن و گفت اگر اجازه ندهی بروم در آخرت در مقابل دو برادرم و جدم و خانم الزهرا(س) جلوی شما را می گیرم و از شما شکایت می کنم در هر صورت عازم جبهه شد و به فیض شهادت نایل آمد.
بدن پاک و مطهر شهید بعد از شهادتش جز می خندید و در واقع لبخند ملیح و شیرین همیشگی اش را بر لب داشت. محمد در ارتباط با امام و نظام همیشه آماده به خدمت بود او در برخورد با منافقین و طرح های عملیاتی همیشه نفر اول بود و از چیزی ترس نداشت.
یک شب کلاس عقیدتی قبل از جلسه پایگاه برگزار شده بود محمد از داخل مسجد برق را قطع کرد و یک بمب دست ساز به داخل انداخت همه فکر کردند نارنجک است و به سمت در نیم متری پایگاه دویدند و هر کس خواست جان خود را نجات دهند، در واقع محمد با این کار می خواست میزان آمادگی بچه ها بسنجد.
شهید قبادی همیشه بعد از بازگشت از جبهه مستقیماً به پایگاه می آمد. او در زمان مرخصی اش حال و هوای جبهه را به بچه ها منتقل می کرد و آنها را برای رفتن به جبهه تشویق می کرد. او علاوه بر امور عقیدتی و اخلاقی به مسائل ورزشی نیز اهمیت می داد و در رشته کشتی نیز از مهارت خاصی برخوردار بود.
این شهید گرانقدر در دوم اسفند ماه 1364
در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و کمر به شهادت رسید. مزار وی در
گلزار شهدای حسین رضای زادگاهش قرار دارد.