نخبگان شاهد و ایثارگر می توانند الگوسازی کنند
نوید شاهد شهرستان های استان تهران، اکرم السادات حسینی متولد سال 1341 و در سال 1355 با شهید حاج داود توکلی تبار ازدواج کردم و ثمره این ازدواج دو فرزند پسر که در زمان شهادت پدرشان سه و پنج ساله بودند. در حال حاضر هر دو دکتری دندانپزشکی دارند مشغول خدمت به مردم هستند. در ادامه گفت و گو با این بانوی نخبه علمی را بخوانید.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: خودتان را برای ما معرفی کنید.
حسینی: اکرم السادات حسینی هستم
متولد سال 1341 و در سال 1355 با شهید حاج داود توکلی تبار ازدواج کردم و
ثمره این ازدواج دو فرزند پسر که در زمان شهادت همسرم سه و پنج ساله بودند. زمانی که همسرم به جبهه رفتند و شهید شدند تحصیلاتم پنجم ابتدایی بود و بعد از شهادت همسرم در سال 1366 شروع
به ادامه تحصیل کردم. در سال 1365 وارد بنیاد شهید شهر قم شدم و آنجا خدمت می
کردم و بعد از سی سال خدمت بازنشسته شدم و کارشناسی
ام را در رشته علوم تربیتی گرایش مدیریت و برنامه ریزی خواندم، فوق لیسانسم را
روانشناسی تربیتی و در حال حاضر دانشجوی دکتری در رشته روانشناسی هستم.
از برنامه های کاری ام می توانم به: تدریس در دانشگاه و ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی همچنین مدرس آموزش های مشاوره
ده گانه ارتباطی. مدرس آموزش پیش ازدواج و
خانواده، مدرس آموزش حین ازدواج شورای عالی فرهنگی اشاره کنم.
البته مرکز مشاوره ای دارم به نام "تبسم" که در استان قم فعال می باشد.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: از خصوصیات اخلاقی و نحوه شهادت همسرتان بفرمایید.
حسینی: شهید «حاج داود توکلی تبار» در یازدهم آبان ماه 1335 در شهرستان ری به دنیا آمد. ایشان کارمند رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در اولین حضورش در جبهه که مصادف با روز تولدش بود در عملیات خیبر به شهادت رسید. ابتدا ایشان مفقودالاثر بودند و بعد از تفحص در سال 1375 پیکرشان به میهن بازگشت.
فعالیت انقلابی ایشان از سال 1355 در مسجد با امام جماعت مسجد گروهی
را تشکیل داده بودند که فعالیتهای زیرزمینی می کردند. در آن فعالیتهای زیرزمینی که
در زیرزمین منزل ما بود نارنجک های دست ساز به همراه برادر من درست می کردند، برادرم در
همان سال به شهادت رسید. ولی ایشان همچنان فعالیتهای شبانه انجام می دادند و به مبارزه با رژیم می پرداختند.
با توجه به اینکه ایشان رابطه عاطفی عمیقی با خانواده خود داشت و در حضور من از واژه شهادت نام نمی برد. ولی من مطمئن بودم که ایشان مشتاق شهادت هستند. می توانستم از رفتار و حرکاتش از منش ایشان، اخلاقشان پی برد. اولین و آخرین باری که به جبهه رفت من به ایشان گفتم می دانم این سفر شما ختم به شهادت می شود یک مقدار در این مورد صبحت کنید. همسرم گفت: شما از کجا تا این حد مطمئنی؟...
گفتم: از رفتار و اخلاقت، از دیدگاه های شما. شما زمینی نیستی من می دانم این الهامی بود که به من شده بود. یک بار رفت و به شهادت رسید. در عملیات خیبر مفقودالاثر شدند. ایشان کارمند رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند. و بگویم نه به خاطر اجبار و به خاطر شغلشان نه دابه کار رفته باشند. خیر کاملاً داوطلبانه رفتند.
ایشان دقیقاً می گفت: الان این وظیفه و تکلیف به گردن الان است و من باید به این تکلیف عمل کنم و این جمله خودشان بود که می گفت: "این تکلیف است". این یک تکلیف و وظیفه است و من به آن عمل می کنم. حالا نتیجه هر چی که می خواهد بشود. و همیشه می گفت: ما مکلف به انجام وظیفه هستیم، نه به نتیجه.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: خاطره ای از ایشان برایمان تعریف کنید.
حسینی: ما همه پنجشنبه ها من به همراه ایشان و بچه ها به گلزار شهدا می رفتیم ایشان از منزل با من هماهنگ می کردند که وقتی می روم گلزار شهدا دست بچه ها در دست من نباشد. پرسیدم چرا: گفت تعداد زیادی از بچه ها پدرشان شهید شده است آنها غصه می خوردند و من نمی خواهم آنها غصه بخورند.
ایشان توجه خاصی به اعمال نماز اول وقت و مسجد مگر در شرایط خاص ترک می شود و بها می داد که این اعمال در مکان مقدس یعنی مسجد اقدا شود. ارتباط با بسیج محله خیلی خوب بود. انسان کاملاً فعال بودند. ایشان از سال 1355 کاملاً و مستقیماً درگیر مسائل انقلاب بود.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: نقش همسرتان در موفقیت شما چه اندازه بوده است؟
حسینی: همسرم تا وقتی حضور داشتند به عنوان الگو برای من بودند و وقتی شهید شدند که آن حضور معنوی ایشان بیش از بیش مرا کمک کرد تا حضور فیزیک ایشان. تسهیل کرد مسیر موفقیت من و فرزندانم. تسهیل نه به عنوان شرایط مالی بلکه من احساس می کردم که بتوانم بچه های خوبی تربیت کنم و رشد بدهم نسل شهید بتواند در جامعه رشد یافته باشد، ادامه تحصیل را شروع کردم.
همسرم انسان چند بعدی بودند، یعنی وقتی به رابطه پدر و فرزندی نگاه می کردم می دیدم به نحواحسن انجام می دادند. ارتباط عاطفی و وظایفی را که برعهده ایشان بود به درستی انجام می دادند. وقتی از بعد اجتماعی نگاه می کنم یک فردی بودند که در بین مردم محبوب بودند. از نظر اقتصادی کاملا فعال بودند و به دنبال روزی حلال بودند و به این نکته خیلی توجه داشت. در دست نوشته های ایشان موجود است.
فرزندانم هر از گاهی که این دست نوشته ها را نگاه می کنند متوجه می شوند که مسیری که می روند درست است و خدا را این بابت شکر می کنم.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: از نظر شما برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چه اقداماتی می توان انجام داد؟
حسینی: خوشبختانه بنیاد شهید اقداماتی خوبی انجام داده و می دهد. در مجموع می بینم که فعالیت های زیادی انجام می دهند. یکی از دیدگاه های من این است جامعه ایثارگری تشویق بشود به ایثارکردن، مثل ایثارگران خودشان (همسرانشان، پدرانشان و...) ادامه راه آنها را انجام بدهند با رهبریت و مدیریت بنیاد شهید و امورایثارگران. آن الگو را ترویج بدهند و آن الگوها هستند که امروزه شاهدش هستیم که آمریکا را به لرزه درآورده است. وگرنه شرایط مالی که ما در همه عرصه ها داشته ایم و تنها اینتن روحیه را کم داشت که الحمدالله که به واسطه های فعالیتهای نظام و با رهبری مقام معظم رهبری و تدبیرهای مقام معظم رهبری جامعه به این سمت می رود. ما انتظارمان این است که این مسیر جریانش، روان تر، سریع تر و تسهیل تر باشد.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: در زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی هستیم، شما چگونه ایشان را توصیف می کنید؟
حسینی: حاج قاسم را من این گونه توصیف می کنم شهید زنده دوران دفاع مقدس که این شهید زنده ماندند و در جامعه ما حرکت کردند که بتوانند پیام شهدا را و راه شهدا را با انرژی بیشتری ادامه بدهند و این شخصیت از نظر ایثار و شهادت به حد اعلای خود نشان داد و رساند و نکته بعدی اینکه ایثار گستره ای بسیار بزرگی را دارد و یک فرد کوچک که خود را یک فرد بزرگ جلوه می دهد دستور ترور حاج قاسم را صادر می کند. وقتی رئیس جمهور کشوری دستور کشتن یک نفر را می دهد و این نشانه عظمت و بزرگی حاج قاسم بود.
شهادت حاج قاسم باعث شد که دقیقا قبل انقلاب و بعد از انقلاب جنگ را تجربه کرده ام برای من دقیقاً تداعی زمانی بود در سال 1362 عملیات خیبر که شعار می داند "ای لشکر صاحب الزمان آماده باش آماده باش" دقیقاٌ آن روز مجدد برای من تداعی شد. با رفتن حاج قاسم جامعه جان دوباره به فرهنگ ایثار و شهادت بخشید.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: ارادت به شهدا و الگو گرفتن از زندگی آنان چه اندازه در زندگی شما تاثیر گذار بوده است؟
حسینی: شهدا به معنای کلی من کاملاً حس می کنم آن تاثیر را و نمونه بارز این تاثیرات همان اقتدار و امنیت کشورمان دارد. دقیقا من هر زمان و با هر مسئله روبرو می شوم کهآن مسئله پیچیده است حس می کنم نیاز دارم یک دست معنوی باید مرا کمک کند حتماً از همسرم می خواهم مرا کمک کند. وجود ایشان را در زندگی ام حس می کنم . کمک های ایشان از لحاظ معنوی خیلی خودش را نشان داده است.
گاهی اوقات به خدای خودم می گویم: خودت گفتی من جانشین شهید در خانواده هستم. و خودت هر جور که صلاح می دونی مسئله را حل کن و بخصوص مسائلی که مربوط به فرزندانم هستند. (ازدواجشان، تحصیلاتشان و...) و در مسیر ایثار و شهادت حرکت کردنشان. و این مسائل به صورت معنوی هستند و به دنیای مادی وصل نمی شوند.
حضور همسرم همیشه بزنگاه بوده است یکی که مسائلی که خیلی به موقعه بوده است ازدواج فرزندم اولم بود و اقدامات عقد فراهم شده بود و به خدا گفتم انشالله خیر خیلی نگران بودم و با خدای خود درد دل کرده بودم که این زندگی زندگی بادوامی باشد یا نه. خوشبختی فرزندانم را می خواستم. و نبودن همسرم و بزرگ کردن فرزندانم یک مقدار سخت بود از لحاظ دنیوی اش سخت بود.
و یک شبی خواب دیدم و در حیاط منزمان راه می رفت و سری تکان داد وتایید همسرم را گرفتم و خیالم راحت شده بود. و مشورت های زندگی ام را با ایشان صحبت می کردم و همیشه هر مسئله ای پیش می آمد من را راهنمایی می کند.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: نقش نخبگان شاهد و ایثار گر در پیشبرد و اجرای گام دوم انقلاب در راستای حفظ دستاورد شهدا و ادامه راه آنان چیست؟
حسینی: نخبگان وظایف متعددی دارند. یکی از وظایفشان این است که: جامعه ایثارگری را از آن تخصص و مهارتی که دارند افراد جامعه را ذینفع کنند و این را اولویتشان قرار بدهند من با همین نوع نگاهی که داشتم، حدود دو سال با مجموعه خانواده شهدای مدافع حرم در بحث روانشناسی همکاری می کردم و همسران شهدای مدافع حرم می دیدند که من خودم نیز همسر شهید هستم و آموزش می دادم آنها به من می گفتند: همین برای ما درس بزرگی است و راه مان را پیدا می کنیم.
نخبگان با حضور در محافل ایثار و شهادت و جامعه ایثارگری می توانند الگو سازی کنند و از طرفی جامعه بداند وقتی ما همسرانمان رفتند با توجه به وظایفی که داشتند و ما در این مسیر حرکت و رشد کنیم و سعی کردیم در آن مسیر بمانیم و با علم بیشتر.
نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهدای ما با شناسایی نیازهای آن زمان جان خویش را فدا کردند، ما برای شناسایی ورفع نیازهای جامعه چه اقداماتی باید انجام دهیم؟
حسینی: در مجموع پر رنگ کردن فرهنگ ایثار در جامعه. فی الحال هست ولی می توانند پر رنگ تر شود و جامعه رنگ بیشتری را می خواهد من به شخصه قبل از تشییع پیکر سردار سلیمانی احساس می کردم جامعه از فرهنگ ایثار و شهادت فاصله گرفته و کمرنگ شده است ولی وقتی مراسم تشییع را می دیدم دیدم که نه فاصله نگرفته است و حس می کنم شاید هنوز فضای کافی برای ایجاد فرهنگ ایثار و شهادت ایجاد نشده است که به جامعه نشان دهند. و می تواند دید با همه نوع ظاهری در مراسم حضور داشتند که این مسئله فرد نیست حاج قاسم یک جریان فکری بود و کسانی که حضور داشتند می خواستند اعلام کنند که ما با این جریان همراهیم و بانبراین این جریان هست و ادامه هم دارد.
و در مجموع این فرهنگ را باید پر رنگ تر کنیم و برای نسل های بعدی فاصله با این فرهنگ نگیرد. و خودشان را در این فضا حس کنند.
در خاتمه اگر صحبتی دارید بفرمایید.
حسینی: تشکر از شما که این فضا را برای من ایجاد کردید و خوشحالم از اینکه این گفت و گو در روز نوزدهم دی ماه صورت گرفت، چون در این روز در تقویم به نام روز قیام مردم قم نام گرفته است. از خدا می خواهم نسل شهید و نسل ایثارگران را با نسل خودشان فاصله ای نباشد و از آنها می خواهم این مسیر را استمرار ببخشند و در مسیر ایثار و شهادت حرکت کنند و بروی جامعه ایثارگری کار کنیم که خودشان مروجان ایثار و شهادت هستند.
انتهای پیام/ سعیده نجاتی