به روایت «منوچهر فتوحی» یک هم محله ای از شهید «محمود مهاجر» منتشر شد؛
شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۹
او از روزی می گوید که همدوش یکدیگر پا به مسجدالرضا(ع) گذاشتند؛ همان روزی که محمود، نماز خواندن را به او آموخت. بعد، ادامه می دهد: «بچه شاد و سالمی بود. وقتی که می خواست به جبهه برود زیاد از این کارش تعجب نکردیم، چرا که با روحیاتش آشنا بودیم. می دانستیم که دین اسلام برایش مهم تر از جانش است.»
نماز خواندن را از او آموختم

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمود مهاجر/ نوزدهم اسفند 1350، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش مجتبی، در کارخانه کارگری می کرد و مادرش اکرم نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. شانزدهم اردیبهشت 1366، با سمت فرمانده گروهان در شلمچه به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و پنجم خرداد 1380، پس از تفحص در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپرده شد.

به روایت «منوچهر فتوحی» یک هم محله ای از شهید «محمود مهاجر» آنچه در روزنامه همشهری در سال 1387 در صفحه بوی باران از شهید چاپ شده است را در سایت نوید شاهد باز نشر شد را در ادامه می خوانید؛

«منوچهر فتوحی» سال ها محلّه تختی زندگی کرده و خاطرات زیادی را با شهید «محمود مهاجر» به یاد دارد: «از دوران کودکی با هم بودیم. اهل شیطنت بودیم و مدام در کوچه و خیابان بازی می کردیم. ما در یک مدرسه درس می خواندیم. او یک سال از من بزرگتر بود و یک کلاس بالاتر از من درس می خواند. به همین دلیل گاهی از او کمک می گرفتم.»

او از روزی می گوید که همدوش یکدیگر پا به مسجدالرضا(ع) گذاشتند؛ همان روزی که محمود، نماز خواندن را به او آموخت. بعد، ادامه می دهد: «بچه شاد و سالمی بود. وقتی که می خواست به جبهه برود زیاد از این کارش تعجب نکردیم، چرا که با روحیاتش آشنا بودیم. می دانستیم که دین اسلام برایش مهم تر از جانش است.»

وی در پایان می گوید: «بیست و دو سال از مفقود شدنش گذشته است. خیلی دوست دارم بگویم که منتظرم خودش برگردد، چون خاطرات زیادی را با هم گذراندیم. اما گذشت زمان این را می گوید که شهید شده است. خدا کند حداقل پیکرش هر چه زودتر به تهران بیاید تا وقت دلتنگی سری به مزارش بزنیم.»

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده