مخفیانه به فقرا و نیازمندان کمک می نمود
مدت یکسال در آن کارخانه کار می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی کشورمان به وقوع پیوست در این زمان بود که شهید تاجیک نیز فعالیتهای خود را شروع نمود و با شرکت خود در راهپیمایی ها و پخش اعلامیه امام خمینی مخالف خود را با رژیم سلطنتی آشکار کرد بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیته 106 او نیز در کمیته رفت تا از انقلاب خویش پاسداری نماید بعد از چند ماه بعلت تصادق از این ارگان خارج شد و پس از بهبودی در بسیج مستضعفین ثبت نامه کرده و مشغول خدمت شد . از اوایل شب تا سپیده صبح در محل پاسداری می کرد واز همه چیز خود برای خدمت به مردم و انقلاب مایه می گذاشت.
روزها کار می کرد و شبها، شب زنده داری
می نمود و هرگز نماز و روزه اش ترک نمی شد در وجود او شور زیادی برای کمک به
محرومان بود او امام علی را الگوی خود قرار داده و مخفیانه به فقرا و نیازمندان کمک
می نمود وقتی که حنگ تحمیلی عراق بر علیه اسلام آغاز شد شهید تاجیک مرتب اصرار می
کرد که به جبهه برود اما بخاطر مشکلات خانوادگی نتونست به مقصود دست یابد . وقتی
رزمندگان را از تلویزیون می دید و یا می شنید که عده ای به جبهه می روند افسوس می
خورد و آرزو می کرد که ای کاش به جبهه می رفت و اشک غم از دیدگان او جاری می شد.
تا اینکه در ماه دی برای جبهه ثبت نام کرد و ورقه اعزام گرفت مدت یکماه و چند روز در پادگان آموزشی فعالیت کرد و پس از آن به جبهه غرب اعزام و از آنجا به دشت عباس رفت در آنجا بود که مرتب از معجزه های جبهه و حالات روحانی رزمندگان سخن می گفت و از شهادت حرف می زد و خانواده را از شهادت خود خبر می داد تا اینکه دز روز اول فروردین ماه 1361 در حمله بزرگ فتح المبین آغاز گشت و شهید محمد تاجیک نیز در این حمله شرکت کرد ودر مرحله اول آن روز 5 فروردین در همان محل یعنی دشت عباس مجروح و در هشتم فروردین ماه 61 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.