دل نوشته های از یک شهید نوجوان/ به مناسبت روز شهید

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید غلام حسن سیل سپور اسکندری/ یکم مرداد 1346، در روستای فیلستان از توابع شهرستان پاکدشت به دنیا آمد. پدرش شعبانعلی، دامدار بود و مادرش کبرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و پانزدهم تیر 1376، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش غلامعلی نیز به شهادت رسیده است.

دست نوشته های از شهید «غلام حسن سیل سپور اسکندری» به یادگار مانده است که در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

خوشا آنکه با اثبات ایمان *** بساط کفر برچیدند رفتند

خوشا آنانکه با عشق خمینی *** شهادت رسیدند رفتند

خوشا آنانکه فرمان خمینی *** گوش بستند رفتند

خوشا آنانکه وقت دادن جان *** به جای گریه خندیدن رفتند

خوشا آنانکه با ایثار هستی*** ز هستی دیده پوشیدند رفتند

خوشا آنانکه بهر یاری این *** به خون خویش غلطیدند و رفتند

خوشا آنانکه با گلبانگ تکبیر *** جوشیدند خروشیدند و رفتند

هر که در راه خدا قربان شود *** بر خون خدا مهمان شود

*************************

از سخنان فاطمه زهرا؛

دیگران را باید بر خود مقدم داشت و نسبت به آنان انبار نمود. دوازدهم فروردین 1361

چگونه سر ز عجالت بر آورم بر دوست *** که خدمتی بر نیامد از دستم

ما از آن پاک دلانیم *** که به کس کینه نداریم

یک شهر پر از دشمن یک دوست نداریم

*************************

ما زنده به آنیم که آرام نگیرم *** موجیم که آسودگی ما عدم ماست

آفرین ای پسر پاک شهیدم *** کردی در پیش زهرا رو سفیدم

پروردگارا؛ گناهی که از من سرزده از روی قلدری نبوده که بخواهم خدائی تو را انکار کنم یا دستورات سبک شمارم و یا به یادداشت اعتراض نمایم و نه ترسانید راست بنگرم ولی گناهی پیش آمده و نفسم برایم جلوه دادی مهربان ترین مهربانان.