«مهندس جهادی» قصه زندگی سردار شهید حجت ملا آقایی

سرگرد امینی بلندگوی دستی را گرفت سمت سربازهایی که دور تا دور میدان به صف شده بودند. صدایش را صاف کرد و گفت: «امروز ما باید با حفاظت از مجسمه ی اعلیحضرت همایونی حق نمک شاهنشاهی را که خورده ایم به جا بیاوریم.»

بعد بلندگو را به سمت مردم گرفت و ادامه داد، فکر کردید با چند تا اعتصاب و تعطیلی مدارس، اعلیحضرت رو از این کشور بیرون کنید؟! سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی با اعتصاب چند تا پایتی شرکت نفتی که از یه آخوند تبعیدی خط می گیرن از بین میره؟! نمک نشناس ها تا هر چند روزی که شده نیروهامو تو شهر مستقر می کنم. اگه یه نگاه چپ حتی به مجسمه ی شاهنشاه...

حجت که با دوستانش بین جمعیت ایستاده بود، حرف های امینی خونش را به جوش آورد و نگذاشت حرف هایش تمام شود. رو به جمعیتی که دور میدان جمع شده بودند کرد و مشت هایش را گره کرده، بالای سرش گرفته و با صدای بلند شعار داد؛ بگو مرگ بر شاه، بگو مرگ بر شاه. مردم هم پشت سرش شروع به شعار دادن کردند و به سمت میدان به راه افتادند.

انتهای پیام/