«شهادت» مهمانی خداست/ شهید داود زندی نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام بر مهدی موعود و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی وصیت نامه خویش را شروع می کنم؛ اول از همه روی سخنم را با پدر و مادرم شروع می کنم ، پدر و مادر عزیزم خوشا به حال آنانی که در راه خدا جان خویش را ایثار می کنند و نثارش درخت اسلام را قوی و مستحکم می کنند ، پدر جان خوشا بحال شما که همچو پسری را تربیت کردید و او را به جبهه روانه کردی ، پدر جان شما واقعا برای من زحمت کشیدید تا مرا بزرگ کردید .
و تو ای مادر عزیزم شما هم مثل پدر برای من زحمت کشیدید ، آن نیمه های شب که از خواب بیدار می شدم به من غذا می دادید ، غذا از دهان خود در می آوردی و به دهان من می گذاشتید .
مادر جان با شیر حلالت که به من دادی بزرگم نمودی و به سربازی امام زمان فرستادی و انشاء الله آن دنیا آن بانوی پهلو شکسته شفاعت شما را کند . پدر جان خواهش می کنم مراقب مادرم باش و نگذار برای من گریه کند، مادرجان برای من اشک مریز چرا که پسرت به خانه نو رفته ، به مهمانی خدا رفته وقتی که به بهشت زهرا می روم و می بینم که تمام رفقایم زیر خاک خوابیده اند شرمنده ام که من اینجا هستم.
خطاب به دوستش عباس:
عباس جان من هر وقت که دو فرزند شهید ناصر پرتو لاله را می بینم خیلی احساس شرمندگی می کنم. ما مثل حسین وارد جنگ شدیم و مثل او هم به شهادت رسیدیم. بر دشمنان دین بتازید، آنانکه در راه خدا از جان خویش می گذرند ، درخت اسلام را قوی و مستحکم می سازند.
مادر جان برایم اشک مریز برسان منافقین خنده غنچه کنند ، پدر و مادرم مرا حلا کنید چرا که ممکن است در دوران زندگی با شما بلند حرف زده باشم و همچنین شما پدرم مرا حلال کن اگر از من بدی دیده اید .
و حالا روی سخنم با برادرانم:
برادران خوبم از شهادت من ناراحت نشوید و برای من گریه نکنید ، خوشحال باشید که برادرتان به میهمانی خدا رفته و همسران برادرانم اگر در دوران زندگی که با هم داشتیم احیانا به شما بی احترامی کرده ام مرا ببخشید و حلالم کنید .
برادران عزیزم قدر پدر و مادرمان را بدانید و سعی کنید به آنان احترام بگذارید و برادرانم سعی کنید که مادر برای من اشک نریزد و ناراحت شود. برادرانم مرا حلال کنید . و تو ای خواهر خوبم شما خیلی برای من زحمت کشیدید ، خواهرم مواظب مادر باش چون مریض است . خواهر جان شما و شوهر گرامیتان واقعا برای من زحمت کشیدید و مرا شرمنده خودتان نموده اید .
خواهرم شما و شوهر گرامیتان اگر احیانا از من بدی دیده اید مرا به بزرگواری خودتان ببخشید . خواهرم برای من گریه مکن و اشک مریز و نگذار مادرم هم گریه کند چون من راضی نیستم برای من خودتان را ناراحت کنید .
پدر جان از شما می خواهم که با بسیجی های مسجد در کارها هماهنگی کنید و جای خالی مرا در مسجد پر کنید. پدر جان از شما می خواهم که از کلیه فامیل و آشنایان حلالیت بطلبید چون خودم قادر به اینکار نیستم و این کار را به شما واگذار می کنم. پدر جان از شما می خواهم که به وصیت نامه من خوب عمل کنید.
منبع: مرکز اسناد اداره کل
بنیاد شهید شهرستان های استان تهران