شهادت مرگ «تاجرانه» است
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید اصغر محمدی/ بیست و دوم آذر 1345، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش رحمت الله، کارگری می کرد و مادرش گوهر نام داشت. دانش آموز دوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای روستای ده امام تابعه شهرستان پاکدشت قرار دارد.
وصیت نامه پر بار و ارزشمند شهید اصغر محمدی که از سوره تویه آیه 111 آغاز کرده است را در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد
با درود بر رهبر کبیر انقلاب، رهبری که مظلوم میزیست و با درود به شهیدان گمنام و با درود به رجائیها و باهنرها و با درود بی پایان بر روان پاک شهیدان.
ای مادر عزیز، ای مادری که شیر پاک خود را به من دادی یعنب پسر خود دادی و با مشقتها من را بزرگ کردی و وی را فدای اسلام نمودی، قربان تو مادر فداکار، ای مادر حال که همچنین کاری کردی و فرزند خویش را فدای اسلام کردی، بیا با این امت قهرمان و غیور دست پیمان بده و خون گلگون شهیدان را پایمال نکنید.
مادر عزیز اگر که من شهید شدم، هیچگاه برای من گریه نکنید چون که شهیدان در نزد خداوند قوته می خورند و اگر که کسی خواست به انقلاب لطمه بزند با مشت محکم بر دهان آنها بزن و از وطن و آب و خاک و قرآن و اسلام خود تا آخرین قطره خون دفاع کن و مادر عزیز من را حلال کن. خداحافظ تو باید از وطن مثل یک مادر شهید دفاع کنی.
ای پدر نازنین، ای پدر که بزرگترین سختی ها را به دوش کشیدی، ای قهرمان ای پدر واقعی تو با تمام قدرت و دقت من را بزرگ کردی و فدای اسلام کردی. آفرین بر تو پدر قهرمان من، نمیتوانم با چه زبانی از تو تشکر کنم. ای پدر تو آنقدر خرج کردی که مرا در این راه فرستادی و به این گام رساندی. پدر جان بیا تو هم با این امت دست پیمان بده و با بد سازش مکن.
آری تو باید از خون گلگون شهیدان دفاع کنی تو باید مثل یک قهرمان باشی و در عزای من حق گریه کردن ندارید، خداحافظ، ای پدر جان فدای شما پدرهائیکه از فرزند خویش میگذرد و فدای اسلام می کنند. و همه امت ایران قهرمان هستند. و خدا همیشه یار و یاورت شما است.
ای خواهرانم، ای هم خونهایم، ای نور چشمانم، آفرین شما قهرمانان، احسن که به برادر خودتان درس شهادت دادید، خواهرانم اگر من شهید شدم هیچگاه به خودتان راه ندید که از دیدگانتان اشک بیاید.
خواهران قهرمان من شما مثل یک خواهر شهید از وطن آب و خاک و قرآن خودتان دفاع کنید و اگر من در حق شما خواهرانم بدی کردم مرا حلال کنید. و در عزای من حق گریه کردن ندارید چون که دشمن شاد می شود و منافقان به خیال خودشان که می توانند امت ایران را به این روش شکست دهند من دیگر حرفی با شما ندارم جز سلامتی شما و پیروزی اسلام، خداحافظ
پیروز باد ملت قهرمان پرور ایران؛
ای دوستان عزیزم، ای نوشکفتگان قهرمان ای عزیزان ایران از شما دوستان به عنوان یک برادر میخواهم که اگر کسی بود که می خواست به این انقلاب لطمه بزند با مشت محکم بر دهان آنها بزنید و خون شهیدان را پایمال نکنید. و نگذارید که آمریکای جنایتکار و دیگر همکارانش به وطن و اسلام ما خیانت بکنند آنان را نابود کنید.
و اسلام را پیروز و امام امت را سرافراز نمائید و یار و یاور امام باشید و دشمن را به خاک سیاه بنشانید و کمر آنان را بشکنید و دوستان شما باید در انقلاب فعالیت داشته باشید و کمک به انقلاب کنید و زیر یوق استعمار نروید بیائید، با دهم دست پیمان و وحدت کامل بدهید و دشمن را نابود کنید و ایران را پیروز و یک سرزمین اسلامی بسازید.
خرابیها را آباد کنید و برای اسلام فداکاری کنید و همانطور که (حّر) خود را فدای امام حسین(ع) نمود. دوستان مرا حلال کنید. پیروز باد اسلام/ نابود باد کفر
به کام خود رسیدم من *** خداحافظ ای مادر *** نبینم تو را دیگر
چرا مادر ز غم سوزی *** گذشت از ما سیر روزی
که شد هنگام پیروزی *** ای دشمنان یک سر
سین مادر کفن پوشم *** تفنگم بر دوشم
بیا مادر در آغوشم *** حلالم کن دم آخر
منبع: مرکز اسناد اداره کل
بنیاد شهید شهرستان های استان تهران