لحظه شهادت
شما (خانواده های شهدا) چشم و چراغ این ملتید . امام خمینی
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند این وعده قطعی است بر خدا و عهدیست که در (سه دفتر آسمانی) تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر بعهده کیست؟
ای اهل ایمان شما بخود در این معامله بشارت دهید که این معاهده با خدا حقیقت سعادت و فیروزی بزرگی است . (سوره توبه آیه 111)
شهید قلب تاریخ است *** شهیدان زنده اند الله اکبر *** بخون آغشته اند الله اکبر
با سلام و درود به مهدی موعود ، فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در جبهه های غرب و جنوب کشور با سلام و درود به نائب بر حقش پسر فاطه زهرا ء امام خمینی و با سلام و درود به خانواده های شهدا بخصوص بشما خانواده عزیز و گرامی شهید محسن فیاض
سلام علیکم
پس از عرض سلام سلامتی شما خانواده گرامی فیاض را از خداوند متعال خواهان و
خواستارم و امیدوارم که حالتان خوب بوده باشد و از گزند هر گونه بلا و بلایات مصون
و محفوظ بوده باشی الحمدالله و اگر پرسانی از احوال این بنده کوچک خداوند و فرزند حقیرتان
و همرزم شهید فیاض خواسته باشی الحمدالله سلامتی حاصل گردیده است .
شهید فیاض یکی از برادرانی بود که من با آن آشنا شده بودم در سردشت شهید فیاض واقعاً برای من و همه برادران همرزم در مخابرات یک معلم با تقوا و رستگار و اسوه بود فیاض هیچ موقع حتی یک آه هم در دل ما نهادند در تمام زمینه ها را بود و خاطراتی که در روز شهادتش دارم برای شما خانواده عزیز فیاض بازگو می نمایم از اینکه وقت نداشتم به حضورتان حاضر شوم باید مرا ببخشید که خودتان بهتر می دانید که کارمان چیست و هدفمان چیست اما اگر عمر مرا کفایت کرد حتماً به حضورتان حاضر می شوم و شماها اگر رفتید بر سر مزارش حتماً از من هم شفاعت خواهی طلب نماید :
ساعت ، عقربه دوازده را نشان می دهد برادر فیاض و باقری مسئول مخابرات سپاه پاسداران کردستان گفت : برادران آماده باشید تا برویم امروز عملیات و کدهای بیسیم را پخش کنیم خلاصه غذا و نماز ظهر و عصر را به اتفاق هم خواندیم و همگی به اتفاق برادر فیاض و سه تن از برادران مخابرات دیگر ، بسوی جاده سردشت - پیرانشهر حرکت کردیم.
از داخل شهر سردشت گذشتیم و به اقل جاده پیرانشهر رسیدیم . یک چیزی در فکرم خطور کرد و به خودم مشغول نمود و آن چهره های نورانی برادران عزیزم بود که آخر طاقت نیاوردم و آن مسئله را در میان همه بیان نمودم، گفتم : برادران من امروز خیلی دلم گرفته و انگار می خواهد امروز یک هدیه الهی به ما برسد چون که امام امت می فرماید: شهادت هدیه ای است که از جانب خداوند متعالی شامل کسانی می شود که لایق آن باشند و گفتم برادران امروز یکنفر از ماها احتمال می دهم که به سعادت خود می رسد دیدم برادران همگی مرا نگاه کردند اما اصلاً نتوانستم چهره نورانی برادر فیاض را روبرو ببینم .
برادر باقری گفت : حالا که می خواهد به سعادت خود برسیم حداقل یک دل و یک صدا دعا فرج امام زمان (عج) را بخوانیم از خلوص نیت و با دل شکسته رو به درگاه خداوند آوردیم و همگی مشغول خواندن دعا شدیم بعد از اتمام دعا آیة الکرسی را هم خواندیم.
و خیلی آن لحظات برایم یک کلاس توحید و خداپرستی به تمام معنا بود نمی توانستم چطور احساسم را بیان کنم خلاصه ماشین (لندرو) ما به اولین پایگاه رسید کارهایمان را تا اندازه ای آن پایگاه انجام دادیم و رفتیم جلوتر و دباره برگشتیم و در عین برگشتن حادثه دردآوری که واقعاً خداوند مخلصان بدرگاهش را و خوبهایش را پیش خودش می برد .
دشمنان کافر میان راه به کمین ما نشسته بودند و بعد از چند دقیقه که از آن
پایگاه دور شده بودیم بطرف ما تیراندازی نمودند و در همان لحظات اول درگیری برادر
فیاض را دیدم که به کمک یکی از برادرانی که (باقری راننده ماشین ) دستش تیر خورده
بود کمک می کرد و از یک لحظه برادر فیاض را دیدم هیچ چیز نفهمیدم فقط وقتی از
ماشین پیاده شدم دیدم برادر فیاض فقط سه جمله اول گفت : یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان و در آخرین لحظاتش را که حیات داشتن
به ما وصیت کردند که به پدر و مادرم بگویید که ناراحت نباشند که دو فرزندشان را از
دست داده اند .
سلام مرا به امامم برسانید. به مردم بگوئید که امام را تنها نگذارند. از برادران بخواهید که مرا به کرم و لطف خود مورد عفو خود قرار دهند و با شعار (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله (ص) و اشهد ان علیاً ولی الله ) بدر یا عارفان حق و به سعادت ابدی خود پیوست . شهادت این فرزند بزرگ اسلام را به امام و امت شهیدپرور و بخصوص شما خانواده عزیز شهید فیاض تبریک و تسلیت عرض می نمایند.
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ والسلام