فلسفه «شهادت» چیست؟

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید بیژن ملکی/ بیست و پنجم بهمن 1348، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش حجت الله، کارگر بود و مادرش مهرویه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سی ام مرداد 1367، در بوکان هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

وصیت نامه پر بار و ارزشمند شهید «بیژن ملکی» را در سالروز شهادتش می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص/ قرآن کریم

براستی که خداوند جهادگران در راه خود را که مانند سدی آهنین استاده اند دوست دارد .

خدا را شکر و سپاس که بر این بنده ی حقیرو عاصی منت نهاده و توفیق عنایت کرد . تا در جوار پیکارگران و عشاقان حقیقی خدا قرار بگیرم .

و این ذره ی ناچیز و آلوده به دریای بیرکان صفا و عشق به الله ملحق شوم . و اینکه بار الهی جزء امید به رحمت توشه ای به همراه ندارم . بنده ای ضعیف و گنه کار بودم که بسویت آمدم و هستیم را در راه تو عطا کردم.

اگر چه این منتی نیست زیرا که تمام وجود و جوارهم از آن توست پس حرفی برای گفتن ندارم جزء در خواست عفو گذشت و هر آن اعضا و جوارهم ندا خواهند داد که یا رب ارحم ضعف بدنی .

چند کلامی نیز مردم مسلمان را مخاطب خود قرار می دهم . امیدوارم مؤثر واقع شود . ای شیعیان و مدعیان طریق علی (ع) و عاشقان شیفتگان مکتب خونبار حسین :

آیا به انگیزه ی پیشوایان معصوم پی برده اند . و میدانید فلسفه ی شهادتشان چه می باشد . مگر نه آنکه حسین (ع) فریاد بری آورد که من مرگ با عزت را بر زندگی دم خفت ترجیح می دهم . و مگر به این شعار عمل ننمود . و اینکه شما بر خود تکلیفی نمی بینید . آیا وقت آن نرسیده که پرده های غفلت د رجهالت را کنار زدند و با غریو فریادتان بیخبران را آگاه کنید . آیا برای سکوتتان توجهی می یباید .

می دانم که بارها گفته و می گوئید و دست حسرت و افسوس بر دست می زنید که ای کاش در زمان حسین (ع) بودیم و چنین و چنان می کردیم و غیره ...

البته که این را خواهید گفت . اما باید به این نکته توجه داشت که یاران اباعبدالله تنها بخاطر علاقه به ایشان بعنوان یک انسان نبود که در کنار آن سالار شهیدان ماندند و خلعت خونبار شهادت را بر قامت خود مزین نمودند .

بلکه آن حق بود که رهروان رهش را در کنار حسین (ع) و در مقابل باطل قرار می دهد . و این در هر زمانی صادق است که حقی باشئ . حسین گونه ای که در مقابل جلادان و دشمنان خدا و دین خدا قد علم کند و فریاد هیهات من الذله اش خفتگان را بیداد و بیداران تحرک و جنبش و جانی دوباره دهد . حال خمینی حسین دیگری است . چرا که جزء حق نمی گوید و زندگی و عمل و گفتارش همه گواه این مطلب است که ایشان بحق نائب حضرت ولی عصر (عج) می باشند .

دوستان و همکلاسیهای عزیزم نیز توجه داشته باشد که به راه خمینی راه انبیاء و راه رسیدن به سعادت واقعی است و شماها ادامه دهندگان نهضت خونبار حسین خواهید بود . پس غافل نباشید و با پیکار خود در جبهه ها و در سنگر مدارس ضربه ای مهلک بر پیکر دشمنان و منافقان کور دل و سینه بخت بزنید .

و بهوش باشید که منافقان کوردل اسلام مرتجعین را جایگزین اسلام واقعی نکنند . به پدر و مادر عزیز و زحمت کشم سلام می رسانم و امیدوارم که مرا ببخشند که سالها برایم زحمت کشیدند و من حق آنا را ادا نکردم به پدر توصیه می کنم مانند اباعبدالحسین باشد و بداند و باور داشته باشد که فرزندش را در راه خدا از دست داده و این سعادتی است که نصیب کمتر کسی می شود . به مادر و خواهرانم سفارش می کنم که در عزایم زینب وار صبور و باوقار باشد . چرا که شماها پیرو زینب و ائمه اطهار می باشد و مبادا بی قراری شماها دشمنان اسلام و منافقان از خدا بی خبر را شاد کند .

مهدی جان تو نیز باید سعی کنی سربازی فداکار و الگو برای اسلام باشی و با ادامه ی تحصیل و کسب علم یار و یاوری برای جامعه و خانواده مان باشی .

و سفارشهای پدرم را گوش کن و از خواهرانت مواظبت کن چون من آنها را به تو سپرده ام . سلام مرا به تمامی دوستان و آشنایان برسانید و از آنها طلب بخشش می کنم .

به امید روزی که اسلام ناب محمدی (ص) در سراسر گیتی حاکم شود .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ شانزدهم مرداد 1367/ بیژن ملکی