«شهید حسن ساویزشه ماربیگلو»؛ روایتی از همرزمان شهید را در سالروز شهادتش می خوانید؛
آرپیجی را روی شانه هایش جا به جا کرد ، نشانه رفت و ماشه را کشید . چشمانش را بست ؛ گوش هایش تیز شده بود ؛ صدای انفجار آمد ؛ چشمانش را باز کرد ؛ شعله های قرمز از تانک زبانه می کشید و صدای الله اکبرهم رزمهایش فضای دشت را ملکوتی کرده بود.
وقتی تانکها آمدند ...

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید حسن ساویزشه ماربیگلو/ دهم فرودین 1341، در روستای شرفه از توابع شهرستان مغان چشم به جهان گشود. پدرش احمد، کشاورز و دامدار بود و مادرش گل یاخه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارمند بنیاد شهید بود. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم مرداد 1367، با سمت آر پی جی زن در اسلام غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزارش در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

چشم بصیرت شهید حسن ساویز:

وقتی تانکها آمدند ...

آرپیجی را روی شانه هایش جا به جا کرد ، نشانه رفت و ماشه را کشید . چشمانش را بست ؛ گوش هایش تیز شده بود ؛ صدای انفجار آمد ؛ چشمانش را باز کرد ؛ شعله های قرمز از تانک زبانه می کشید و صدای الله اکبرهم رزمهایش فضای دشت را ملکوتی کرده بود.

وقتی تانکها آمدند ...

حسن مهارت زیادی در زدن تانک های دشمن داشت . دوباره نشانه رفت ؛ تانک دوم از پیچ گذشت ؛ درست به طرف آنها می آمد ؛ حسن زیر لب صلوات می فرستاد ؛ دستش را روی ماشه گذاشت ؛ نفسش را حبس کرد و ماشه را فشار داد . شعله ها از تانک بالا می رفت.

بچه های گردان خوشحال بودند . تعداد تانک ها زیاد شده بود . یکی ، دوتا ، سه تا ، ده تا ، تمامی نداشتند . عرق از پیشانی حسن می ریخت ؛ دوباره نشانه رفت ؛ ماشه را فشار داد ؛ چشمانش را بست ؛ بچه ها منتظر بودند ؛ حسن به زمین افتاد ؛ خون از قلبش بیرون زد ...

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده