سرودهای شاعر شهیدی که گمنام است
شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۲
شهید «علی دولت آبادی» در گوشه ای از شعر های خود نوشته است؛ ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن *** سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن *** آنانکه ره عشق گزیدند همه *** در کوی شهادت آرمیدند همه
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علی دولت آبادی/
یکم فروردین 1345، در روستای دولت آباد از توابع شهرستان سبزوار دیده به
جهان گشود. پدرش محمد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس
خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم خرداد 1365، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
سرودهای شهید «علی دولت آبادی» را به مناسبت سالروز شهادتش می خوانید؛
ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن *** سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن
آنانکه ره عشق گزیدند همه *** در کوی شهادت آرمیدند همه
در مسلخ عشق حز نکو را نشکند *** رو به صفتان زشتخوی را نکشند
گر مرد رهی میان خون باید رفت *** از پای فتاده سرنگون باید رفت
خرم دلی که منبع انهار کوثر است *** کوثر کجا زدیده بر اشک بهتر است
نام سین کرببلا هر دو دل رباست *** نام علی اکبر از او دلرباتر است
با خصم می جنگیم تا جنگی نباشد *** بر دامن نام آوران ننگی نباشد
با چهچه رگبار می خندیم ، زیرا *** موزون تر از این نغمه ، آهنگی نباشد
در چشم ما در حجله میدان و سنگر *** زیباتر از سرخی خون رنگی نباشد
سنگر کلاس عشق است که در آن *** غیر از شهادت ، فکر و فرهنگی نباشد
با دشمنان تا واپسین می ستیزیم *** حتی اگر در چنگ جز سنگی نباشد
شاید که با پیروزی رزمندگان *** تا سال دیگر هفته جنگی نباشد
عمری بجز بیهوده بودن سرنکرده ایم *** تقویمها گفتند و ما باوژ نکردیم
در خاک شد صد فنچه وقت شکفتن *** ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را *** همسایه با تصویری از خنجر نکریم
بی دست و پا از خنجر نکردیم *** زان رو که رقص با تن سر نکردیم
باران بباریدیم صد بار *** اما بجز دامان خود را تر نکردیم
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی *** صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران آنانکه ره عشق گزیدند همه *** در کوی شهادت آرمیدند همه
در مسلخ عشق حز نکو را نشکند *** رو به صفتان زشتخوی را نکشند
گر مرد رهی میان خون باید رفت *** از پای فتاده سرنگون باید رفت
خرم دلی که منبع انهار کوثر است *** کوثر کجا زدیده بر اشک بهتر است
نام سین کرببلا هر دو دل رباست *** نام علی اکبر از او دلرباتر است
با خصم می جنگیم تا جنگی نباشد *** بر دامن نام آوران ننگی نباشد
با چهچه رگبار می خندیم ، زیرا *** موزون تر از این نغمه ، آهنگی نباشد
در چشم ما در حجله میدان و سنگر *** زیباتر از سرخی خون رنگی نباشد
سنگر کلاس عشق است که در آن *** غیر از شهادت ، فکر و فرهنگی نباشد
با دشمنان تا واپسین می ستیزیم *** حتی اگر در چنگ جز سنگی نباشد
شاید که با پیروزی رزمندگان *** تا سال دیگر هفته جنگی نباشد
عمری بجز بیهوده بودن سرنکرده ایم *** تقویمها گفتند و ما باوژ نکردیم
در خاک شد صد فنچه وقت شکفتن *** ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
حتی خیال نای اسماعیل خود را *** همسایه با تصویری از خنجر نکریم
بی دست و پا از خنجر نکردیم *** زان رو که رقص با تن سر نکردیم
باران بباریدیم صد بار *** اما بجز دامان خود را تر نکردیم
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی *** صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
نظر شما