اسناد/ نامه های به یادر ماندهِ از «شهید طاهر آقاجانی»

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید طاهر آقاجانی/ یکم فروردین 1340، در روستای علی آباد از توابع شهرستان شهریار به دنیا آمد. پدرش علی اکبر(فوت 1360) و مادرش سعادت نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

«نامه اول»

خدمت خواهر زاده عزیزم محمد هاشمی فرد

سلام ، پس از تقدیم عرض سلام ، سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم و همیشه امیدوارم هستم که سالم و تندرست بوده باشید .

محمد جان امیدوارم که خوب به درسهایت برسی و نمره های خوب بیاوری محمد جان باری اگر احوالی از دائی خوب خود خواسته باشی خوب و تندرست هستم و همیشه دعاگوئی شما می باشم .

محمد جان از طرف من به مرتضی رفیق خود سلام برسان و از طرف من از او احوال پرسی کن محمد جان از طرف من سلام مرا به مادرت برسان و از طرف من صورت او را ببوس . سلام مرا به مرتضی و مصطفی و احمد و محمود و مجتبی بتول برسان و از طرف من صورت تمامی آنها را ببوس .

سلام مرا به پدرت آقا هادی هاشمی فرد برسان و به آنها بگوئید که از بابت نامه شما تشکر می کنم آقا هادی باری اگر احوالی از من خواسته باشی به حمدالله خوب می باشم و همیشه دست بوس شما می باشم .

محمد جان نامه پر مهر و محبت شما در تاریخ شانزدهم دی 1359 بدستم رسید و حال شما با خبر شدم و باعث خوشحالی من شده و امیدوارم به همانطور در نامه نوشتن خود کوتاهی نفرمائید دیگر بیشتر از این وقت گرانبهای شما را نمی گیرم و همگی شما را به خداوند متعال می سپارم .

ای خواهر جان چه نویسم *** من خاک ضعیفم به سلمان چه نویسم

ترسم که قلمم شعله کشه صفحه بود *** من بهر عزیزان چه نویسم

خدا نگهدار تا نامه بعدی / جواب نامه فوری فوری/ ارسالی از جبهه هجدهم دی 1356

سرباز وظیفه طاهر آقا جانی/ تقدیم به محمد جان هاشمی فرد / درود برامام خمینی

«نامه دوم»

خدمت پدر بزرگوارم و مادر عزیزم سلام

سلام – سلام ای مادر عزیز ای پر محبت ترین مادر دنیا سلام ای مادر خوب و عزیز پرور مهربان

سلام – سلام ای پدر گرامی ای عزیزترین عزیزها ای پدر بزرگوار برای بار دوم برایتان پدر خوب و مادر گرامی نامه می نویسم ننه جون الهی که پسر خوب تو به قربان تو برود ننه جون ناراحت نباش.

من برای وطنم و برای ملت عزیز و قهرمان می جنگم من بخاطر این می جنگم که 36 میلیون نفر راحت و آسوده خیال باشند .ننه جون تو باید خدا را شکر کنی که پسرت برای وطن می جنگد ننه جون من بخاطر این می جنگم که تو مادر عزیز راحت باشی و خواهر و برادرم راحت باشند.

ننه جون راستی از حال خودم برایت تعریف کنم ننه جون من از هر بابت که بگی حالم خوب است از بابت من ناراحت نباش به امید خالق یکتا من صحیح و سالم هستم ننه به مولا خیلی دوستت دارم اینقدر دوستت دارم که نمی توانم برایت شرح بدهم.

ننه جون از طرف من به یک یک همسایه ها سلام برسان – سلام مرا به برادر عزیزم علی برسان سلام مرا به برادر عزیزم طیب برسان سلام.

مرا به خواهران خوبم برسان و خلاصه سلام مرا به آقا ولی و آقا هادی برسان و از طرف من بچه های برادرم و بچه های خواهرم را ببوس ننه جون از طرف من صورت بابا جون را ببوس .

بابا جون از طرف من صورت ننه جون را ببوس – ننه جون سلام مرا به فرزانه و به پدر و مادر او برسان و راستی ننه جون به ولی پور بگو که طاهر میگه خواهرت را فلان و فلان کردم . ننه جون دیگر بیشتر از این سر مبارکتان را درد نمی آورم و همگی شماها را به خداوند یکتا می سپارم

ننه جون :

اگر پروانه بودم می پریدم *** سر ساعت به خدمت می رسیدم

دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم ***روشنی بخشم به جمعی خودم تنها بسوزم

ننه فدایت بشوم / سرباز وظیفه طاهر آقاجانی

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران