مناجات شهید علیرضا محمدی در «وصیت نامه اش»
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علیرضا محمدی/ دهم فروردین 1348 فقیده در یک خانواده مذهبی پا به عرصه جهان گشود . از طفولیت این شهید بسیار مظلوم و معصومانه رفتار می کرد و با خانواده خود و بالخصوص با والدین خود بسیار خوش اخلاق و خوشرو و مهربان بود . شهید علیرضا از ابتدای دوران دبیرستان بود که به طور جدی انگیزه خود را برای عزیمت به جبهه های جنگ حق علیه باطل به عرصه عمل گذاشت و چون حتی با ممانعت مادرش مواجه نشد باز هم دست از تصمیم خود برنداشت و با التماس و گریه فراوان توانست مادرش را که خیلی به او وابسته بود و بیش از اندازه دوستش داشت ، راضی کند تا رضایت نامه خود را برای اعزام به جبهه بگیرد .
شهید علیرضا چون سنش کم بود ، قبل از اینکه اقدام به گرفتن رضایت نامه از خانواده خود بگیرد ، اقدام به درستکاری شناسنامه خود زد ولی نتوانست موفق شود . بالاخره این شهید بزرگوار در سیزدهم آبان 1365 مصادف با سالروز تسخیر لانه جاسوسی امریکا و روز دانش آموز به جبهه های جنگ اعزام شد و به مدت 6 ماه در جبهه ها حضور داشت که در سه ماهه اول خدمت خود در منطقه قلاویزان مهران و در عملیات کربلای 5 شرکت نمود. و در سه ماهه دوم خدمتش در لشکر سیدالشهدا و در عملیات کربلای 8 شرکت نمود که در حین درگیرها با اصابت خمپاره به سرش به شهادت رسید و حسین وار (ع) و بدون سر در جزیره ماهی به شهادت نائل گردید.
وصیت نامه «دانش آموز شهید علیرضا محمدی» را در ادامه می خوانید؛
بسم رب شهدا و الصدیقین
بگو پروردگارا بیامرز مرا و رحمت کن و تویی بهترین رحمت کنندگان
کسانیکه در راه جهاد کشته می شوند مرده نیستند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند .
با سلام و درود بیکران بر پیر جماران نائب بر حق صاحب الازمان امام خمینی و با سلام بر امت هوشیار و بیدار و امت شهید پرور با سلام بر سربازان مهدی ملائکان زمین بسیجیان دریا دل .
چند کلمه ای که بعنوان وصیت نامه برایتان می نگارم فقط به جهت یادآوری مکررات است .
پدر و مادر گرامیم از نیامدنم مبادا احساس دلنگرانی کنید برایتان افتخار باشد و بس فقط بدانید عزت و شرف فرزندتان همین است و در آخر بدانید باید عده ای قربانی شوند باید عده ای بسوزند تا اسلام باشد.
پس چه بهتر اینکه فرزند از تبار شما باشد این وظیفه ای است که در این زمان بر دوش ما نهاده شده اگر خدای ناکرده بدست صاحبش نرسانیم غفلت نموده ایم و باعث غضب خداوند شده ایم و نباید طوری عمل کنیم که باعث خواری خودمان و دینمان اسلام شویم.
زیرا با این عمل همکاری با باطل کرده ایم و به خواری نزدیک شده ایم که مولای متقیان علی (ع) می فرماید : همکاری کردن و یاری دادن به باطل خواری و خیانت است و از شما پدر و مادرم تقاضا دارم که در سختی ها توکل بر خدا کرده و با ذکر و یاد او تسکین دل یابید و در مصیبت بردبار باشید.
زیرا الا بذکر الله تطمئن القلوب و بردباری را پیشه کنید که این سفارش اماممان می باشد و علی (ع) می فرماید : بردباری در مقابل مصیبت از برترین موهبتهاست و از خانواده ام تقاضا دارم که پشتیبان ولی فقیه و روحانیون باشند.
زیرا اگر پشتیبان اینان نباشن خواهند نمود که آن ضربه باعث فنا شدن است زیرا این گفته قرآن است که فرموده اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامرمنکم و شیرخدا (ع) می فرماید : حق برترین راه خداست .
صحبت دیگر من با بچه های با صفا و با حال مسجد است؛
البته من در این حد نیستم و خودم را لایق نمی دانم که با آنان سخن بگویم زیرا همه آنها استاد من هستند و من هر چه را که یاد گرفته ام از آنهاست از شما می خواهم که به بزرگواری خودتان را ببخشید و حلالم کنید.
و تقاضا دارم که ادامه دهنده بچه های مخلص مسجد انوری ها و حیدری ها که واقعا همه آنها یک دسته گل بودند و رفتند باشید و تقاضا دارم که پرهیز کار باشید و دل به دنیا نبندید زیرا دنیا معدن بدی و پایگاه فریب است و درخواست می کنم که بخشندگی و دلاوری را همیشه دارا باشند.
به صورتیکه آنرا یکی از اعضاء بدن خود احساس کنند و از امت شهید پرور و شجاع درخواست دارم همانطور که اوایل انقلاب با حضور خود در صحنه باعث بر ملا شدن توطئه ها و مشت محکم برابر قدرتها و مزدوران داخلی و خارجی شده اید باز هم در صحنه داشته باشید و سرد نشوید.
زیرا این امواج خروشان وقتی به تلاطم می افتد کاخ سیاه ظالمان یکباره به وحشت می افتد و از شما امت قهرمان می خواهم که با حضور هر چه بیشتر خود در جبهه ها باعث نابودی سرطان منتطقه صدام لعنت شده ابدی شوید زیرا این حضور شما آخرین هربه ها و آخر را از آنان می گیرد و به مهر صدام پایان می بخشد.
زیرا به گفته امام عزیز و بزرگوارمان صدام رفتنی است از شما ملت پر شور می خواهم که سختیها را بجان بخرید تا اجر و پاداشی اخروی داشته باشید و این سختیها و دشواریها همگی امتحان است از جانب پروردگار و چه خوش است کحه سر بلند از این امتحان بیرون آئیم و تقاضا دارم که همراه و همگام خانواده شهدا باشید.
زیرا اینان دربارگاه حق تعالی منزلت و مقام دارند و خداوند به این خانواده ها نظر خاصی دارد بار الها بچه هایکه ؟ شده اند و زندگی پیش آنها لذت بخش است بارالها خواهانم هیچگاه مرا بخود مگذار که خدای نکرده قلب یکی از این عزیزان شکسته شود که عرش خدا به لرزه در می آید .
بار الها نصیبم کن مرگی را که سعادت واقعی در آن است و آن جاودانی است و مرگی است که بجز نزدیک شدن به تو نمی باشد بار الها سپاسگذارم که مرا به این راه خواندی و مرا یارگیر حسین (ع) قرار دادی بار الها سپاسگذارم که مرا سرباز پیر جماران قرار دادی و سپاسگذارم که نعمتهایت را به من ارزانی نمودی.
بارالها سپاسگذارم که پدر و مادر مهربانی برایم برگزیدی بار الها افتخار می کنم که سرباز حسینم و افتخار می کنم که خدای چون تو دارم زیرا خودت در قرآن فرمودی : خدای شما خدائیست یگانه ،نیست خدائی مگر او که بخشاینده مهربانی است بارالها سپاسگذارم که راه حق را به من نشان دادی و مرا از گناه و زشتی دور کردی تا به تو نزدیک شوم .
بار الها سپاسگذارم که قرآن را رهنما و نشان دهنده راه برایم قرار دادی و بار الها سپاسگذارم که در توبه را بر من باز گذاشتی تا توبه کنم و بتوانم به گفته مولایم جامعه عمل بپوشانم زیرا مولایم علی (ع) فرمود : توبه دلها را پاکیزه می کند و گناهان را می شوید بارالها سپاسگذارم که مرا از درت نراندی و دور نکردی .
در خاتمه عمر پر برکت امام ،پیروزی رزمندگن ،شفای معلولین و مجروحین ، آزادی اسراء ، نابودی کفر ، طول عمر خادمین اسلام ، و زیارت کربلا را از خداوند منان خواستارم .
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود /به کجا می روم آخر
ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست/ تا سر کویش پر و بالی بزنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/ چند روزی قفس ساخته اند از بدنم
آمین یا رب العالمین/ بیست و یکم اسفند 1365/ علیرضا محمدی
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران