برای «خودسازی» به جبهه می روم
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مهدی صادقی اول نوغانی/ یکم فروردین 1346، در روستای حسین آباد از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، کارگری می کرد و مادرش راضیه نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین 1362، با سمت تک تیرانداز در ابوغریب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره و گلوله به سر و پا، شهید شد. پیکرش را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.
وصیت نامه شهید مهدی صادقی اول نوغانی را در ادامه می خوانید؛
«بسم رب الشهداء و الصديقين»
با سلام و درود بيكران به امام زمان ولىعصر عجلالله و نايب بر حقش امام امت و رحمت خداوند بر شهداى اسلام و سلام و درود به مجاهدان بزرگوار اسلام.
خدايا بار الهى معبودا،معشوقا،مولايم من ضعيف و ناتوان دوست دارم چشمانم را دشمن در اوج دردش از حدقه درآورد با سلام و درود بر امت حزبالله كه اين چنين به رزمندگان اسلام دعا مىكنند با سلام به پدر و مادر عزيز و گراميم كه شبها بيدارى كشيديد و روزها تلاش و كوشش كرديد.
تا بتوانيد مرا بزرگ كنيد و فرزندى را اگر لياقتى داشت در راه خدا و براى خدا و خدا امانتى كه تحويل گرفته به خود خدا تحويل دهيد مادر و پدر مىدانم كه هميشه شما را اذيت مىكردم خوب نادان بودم و نمىدانستم و عقلم به آنجا نمىكشيد كه شما چه رنجهائى مىكشيديد.
و شايد هم مىرسيد ولى من از انجام آن ناتوان بودم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و ناراحت نباشيد كه امانت خود را تحويل داديد و مانند تمامى خانوادههاى شهدا صبور باشيد و خوشحال شويد مبادا اشك از چشمانتان خارج شود و اگر هم خارج شد فقط براى اين باشد.
كه من چرا نمىتوانم و طاقت ندارم كه فرزندى كه امانتى بزرگ كردم . پس بدهم چرا،چرا،پدر و مادر مبادا اين را در شما ببينم كه لحظهاى از خدا غافل شويد و براى اينكه فرزندتان شهيد شده از خدا ناراضى شويد و بگوييد كه از همه دنيا چرا بچه ما .
در حالى كه اينطور نيست و امروز امام بر همه تكليف و واجب دانسته،مبادا لحظهاى امام را فراموش كنيد زيرا كه او نايب امام زمان است و اگر او را فراموش كنيد مثل آن است كه امام زمان را فراموش كردهايد و هنگامى كه امام زمان را فراموش كنيد مثل آن است كه خدا را فراموش كردهايد.
دعاى توسل و كميل يادتان نرود و مخصوصا دعاهاى بعد از نماز براى رزمندگان و نماز جمعه و جماعت يادتان نرود مادر و پدر من به اين دليل به جبهه آمدم زيرا كه خود را بسازم براى خدا و بتوانم نفس در راه خدا اگر لياقت آن را داشتهام به فيض شهادت نائل گردم.
اميدوارم كه اگر شهيد شدم شما راه شهدا را ادامه دهيد از حسين شهيد و هفتاد و دو يار با وفايش. و مبادا چون شما هم فرزندى براى خدا دادهايد مغرور شويد و خود را در برابر امت بگيريد و بگوئيد من هم پسرى دادم بلكه تازه آن پسرى هم كه داريد بايد بفرستيد به جبهه .
امت حزبالله از خدا و امام مبادا غافل شويد زيرا اگر منافقان كوچكترين نقص و ضعفى در هر جاى شما ببينند بزرگترين ضربه را به شما مىزنند و در كمين همين نقصها هستند.
پيامى براى برادران بسيجى دارم برادران بسيج مدرسه عشق است و هر كارى كه مىخواهيد بكنيد بهتر است در بسيج باشد.تا اين منافقان از خدا بىخبر نتوانند ضربهاى به امت مان وارد كنند.
برادران آن شب زندهدارىها و آن دعاهاى توسل و كميل كه اين چنين عاشقانه اجرا ميشد و جاى من در ميان شما خالى است و جاى شما هم در اين دانشگاه خودسازى و عاشق خدا شدن و خدا عاشقمان شدن خالى است.
بدرستى كه بسيج مدرسه عشق است عشق به خداوند و سپاه دبيرستان عشق است كه انسان ديگر كمكم قوى و شوخى و نفس و شيطان درونى خارج ميشود و جبهه دانشگاه خودسازى و عاشقيت خداست كه انسان خود را مىشناسد و خود را به خدا ميسپارد و اگر بتوانيم و توانستيم امتحانمان را بخوبى بدهيم دانشگاه را تمام كنيم و به عالم ابديت برويم.
ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم .خدايا،خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
از كليه دوستان و آشنايان حلاليت بطلبي./. اى خوبتر ز هر خوب، تنها مرا تو ياور اى پاكتر زهر پاك
مادر سلام پدر سلام، بعد از سلام بارى ،/ دارم سخن فراوان ليكن درون سنگر، سخت است گفتن آن،تنها سه چهار جمله
گويم كلام كوتاه، تا قلب پر زمهرت،گردد ز حالم آگاه / شايد كه هيچ ديگر،روى تو را نبينم،ديدارما قيامت
اى خوب نازنينم ،شايد كنون كه دارى ،اين نامه را تو در دست / باشم در آسمانها،بيرون از تن پست،اما مباش دلتنگ
زيرا كه حق جز اين است،منزلگه من و تو،اين خاكدان / تا اوج بىنهايت،پرواز كرد بايد،در قلب آسمانها در
اما كلام آخر،بشنو وصيت من،چون جاودانه باشد از آن شريعت من / تنها وصيتم را، برگو به دوستان،تا آن جهان نگردد،آزرده روح و جانم
بر خمينى،باشد ره سعادت آن راه،اين سه چيز است، ايمان، جهاد، شهادت
در روى قبرم اين شعر را بنويسيد
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما عدم ماست
به اميد اينكه ادامهدهنده راه شهدا بخصوص امام حسين سيدالشهدا ظهور هر چه زودتر مهدى صاحبالزمان و حفظ امام تا انقلاب منجى زمان مهدى صاحبالزمان و پيروزى رزمندگان و زيارت كربلا
اين وصيتنامه بدستخط يكى از دوستان خيلى خوب من نوشته شد كه انشاءالله او هم شهيد خواهد شد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران