گزیده ای ازپیام شهيد به مادرش + دستخط
چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۳
عزيزانى كه الان در زندانهاى بعثى هاى كافر نمى توانند براى مولايشان امام حسين (ع)عزادارى كنند ما در مقابل اين عزيزان مسئوليت سنگينى داريم كه همان ادامه دادن راه اين عزيزان مى باشد لذا حقير نيز اين توان را در خود ديدم كه بايد از خون اين عزيزان دفاع كنم ...
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید حسين مختاری معز/ يكم شهر يور 1348 در روستای گونلو تابعه شهرستان همدان ديده به جهان گشود. پدرش محمدعلی(فوت 1353) و مادرش آسیه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. خياط بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. یازدهم بهمن 1365 ، با سمت تک تيرانداز در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر او را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.
( الذين امنوا وجاهدوا فى سبيبل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله )
آنانكه ايمان آورده و هجرت كردند و جهاد كردند در راه خدا با اموال و جانهايشان درجه ومرتبه بلندى در نزد خداوند دارند
پس وظيفه سنگينى بر دوش ما گذاشتند و عزيزانى كه الان در زندانهاى بعثى هاى كافر نمى توانند براى مولايشان امام حسين (ع)عزادارى كنند ما در مقابل اين عزيزان مسئوليت سنگينى داريم كه همان ادامه دادن راه اين عزيزان مى باشد لذا حقير نيز اين توان را در خود ديدم كه بايد از خون اين عزيزان دفاع كنم عازم جبهه هاى حق عليه باطل شدم .به اميد پيروزى نهايى و اگر در اين راه شهادت نصيبم شد كه مايه افتخار است .
سخنى چند با خانواده ام دارم : خانواده عزيزم من كه قدم در اين راه گذاشتم با آگاهى كامل خودم بود و چوون ديدم اسلام عزيز در خطر است وظيفه شرعى خود دانستم كه به جبهه بيايم كه آرزوى آن را داشتم كه به آن برسم .
سخنى چند با خانواده ام دارم : خانواده عزيزم من كه قدم در اين راه گذاشتم با آگاهى كامل خودم بود و چوون ديدم اسلام عزيز در خطر است وظيفه شرعى خود دانستم كه به جبهه بيايم كه آرزوى آن را داشتم كه به آن برسم .
مادر عزيزم و برادرمهربانمويا به شما بگويم پدر خوبم چون شما هم برادر بودى وهم پدر ،مادر عزيزم همانطوركه مادر بودى پدر هم بودى ،خواهرهاى عزيزم شما هم براى بنده زياد زحمت كشيديد از همه شما عاجزانه تقاضاى بخشش دارم مادرخوبم برادر عزيزم شما خيلى خيلى برايم زحمت كشيديد مرا بزرگ كرديد تا بتوانم براى شما كارى انجام بدهم اما من نتوانستم به احسان الوجه وظيفه خود را انجام دهم مادرعزيزم ،برادر خوبم و خواهرهاى مهربانم از شما تقاضا دارم مرا حلال كنيد انشاءا...
و از طرف من از همه فاميلها ،دوستان وآشنايان از همه وهمه برايم طلب حلاليت بنماييد برادر جان در پايان اميدوارم مرا به بزرگوارى خودتان ببخشيد چون وقت بسيار كم است ديگر نمى توانم ازاين بيشتر سر شما رادرد بياورم. به اميد پيروزىنهايى بر كفر جهانى .
خداحافظ و در آخر خانواده عزيزم اگر شهادت نصيبم شد كه آرزوى ديرينه ام بود براى من گريه نكنيد براى اهل بيت عصمت وطهارت گريه كنيد برادر جان براى بنده مراسمى جزئى بگيريد خيلى جزئى انشاءا...
گزیده ای ازپیام شهيدبه مادرش:
مادرجان هميشه لباسهاى عيد خود را دو ماه قبل از عيد تهیه كنيد كه من لباس تازه براى عيد تن نكنم كه شايد ديگران نداشته باشند. و وصيت ميكرد : كه مادر جان زينب وار زندگى كن مانند فاطمه زهرا كه حصيرى بيش زير پايش نبود .و هنگام شهادت براى من حجله بر پا نكنيد ودرمراسم ختم من گريه نكنيد و مديون هستند اگر در صفهاى ارزاق باشيد و در هيچ ارگانى نرويد و از آنها در خواست مال دنيا نكنيد چرا كه من را براى خداداده ايد . با آدم فقير وبيچاره زياد رفت وآمد كنيد مثل خود من وبه آنها كمك كنيد. كمک به فقرا حج اكبر است نه ر فتن به مكه.
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما