آری به راستی بسیج مدرسه عشق است

شهید مجتبی کاظمی میاندشتی در تاریخ  هفتم بهمن1341 در محله صفاییه از توابع شهرستان ری چشم به جهان گشود.دانش آموز چهارم متوسطه در رشته تجربی بود.مدتی در بسیج فعالیت می کرد.به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.شانزدهم آبان 1362 با سمت دیده بان وتخریب چی در پنجوین عراق بر اثر اصابت تر کش خمپاره به سر وپاها شهید شد.مزارش در بهشت زهرا واقع می باشد.
روحش شاد و یادش گرامی باد

یا ایتها النفس المطمئه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی
ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام به یاد خدا ، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به نعمتهای ابدی او هستی و او راضی از تو است ، باز آی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت من داخل شو .
شهادت ، شهادت دریچه آزادی انسان از دنیا ، شهادت منهای حرکت یک مسلمان ، شهادت آرزوی قلب های دردمندان و عاشقان ، شهادت رسیدن عاشقان است به معشوقان .
با سلام و درود بی کران بر آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام و دورد بر شهدای به خون خفته اسلام از هابیل تا اباعبدالله (ع) و از حسین تا به امروز .

خدمت پدر و مادر عزیزم سلام . سلامی گرم که از اعماق درونم بلند است ولی نه به اندازه گرمی محبت پدر و مادر ، آری محبت و تربیتی که آنها درباره من انجام داده اند بسیار است و نه عاجز از تشکر آنها ، ولی خوب به هر حال از آ نان تشکر می کنم که مرا چنین بار آوردند و در راه اسلام تربیت کردند از آنها تشکر می کنم و از برادران و خواهرم نیز طلب عفو و بخشش که نتوانستم حق برادری را آن طور که هست در مورد آن ها انجام دهم و امیدوارم که مرا ببخشند و همچنین از دوستانم ، از یاران با وفایی که در کارها مرا راهنمایی می کردند .

ای دوستان خودتان می دانید که من گناهکار در درگاه خدا هیچ ندارم و کوله بارم خالی است و اگر شما دوستان هم مرا نبخشید دیگر چیزی ندارم و روسیاه تر در درگاه خداوند خواهم بود.
 از شما می خواهم که هر بدی و هر کار خلافی که از من در مورد شما سر زد مرا ببخشید و از شما حلالیت می طلبم و شما هم از خداوند بخواهید که با بخشش با عظمتش مرا ببخشید زیرا که دعای دوست در حق دوست اثر دارد .

خدایا اگر بخشایش تو شامل آنان که نیکوکار نباشند نگردد پس کیست که من گناهکار را بیامرزد . خدایا گناهان من از کوه هم بلند تر است و گذشت تو از گناه من بزرگتر و بالاتر .

خدایا مرا با حجت خود الفت ده در آن زمان ... که قبر من مکان خفتن و برخواستنم باشد . معبودا ، داورا ، عاشقا ، الها ، اگر مرا به جرمم گرفتی تو را عفوت گیرم و اگر مرا گناهانم به آمرزشت در آویزم و اگر مرا به آتش ببری اعلام می کنم به اهل آن که دوستت داشتم .

ای آرام دل وحشتزدگان از وطن دور گشته و ای غمگسار غمدیدگان دل شکسته و ای فریادرس انسان تنهای درمانده .
من اینک به درگاهت آمده ام مرا ببخش . و اما برادران بسیجی ام این عاشقان الله ، این عاشقان دل باخته آقا امام زمان (عج) که همیشه در صحرا و بیابان ها و در همه جا به دنبال او می گردند شاید یک بار بتوانند روی آقا را ببینند .
ای بسیجیان ، ای مظلومان به حق تاریخ از شمامی خواهم که هر گونه رفتار ناشایسته ای که از من دیده اید که به آن مدرسه عشق می گویند ، آری به راستی بسیج مدرسه عشق است و شما عاشقان این مدرسه هستید و از شما برادران به عنوان یک برادر کوچکتر از شما می خواهم که در مسجد بیشتر فعالیت کنید و سعی کنید که سرمنشأ تبلیغات و کارهایتان از مسجد باشد واز تک تک شما می خواهم که در مرحله اول خود را بسازید و بعد دیگران را و سعی کنید همیشه حالت ارشاد دهنده داشته باشید و اگر به مشکلات و سختی ها برخوردید ناراحت نشوید و استقامت به خرج دهید و در مشکلات و سختی ها صبور باشید که انسان در این دشواری ها و در این پستی و بلندی ها صعود می کند و به کمال می رسد و این را بدانید که اسلام و انقلاب احتیاج بسیاری به افراد خالص و مخلص و با تقوا دارد و در آخر از تمامی دوستان و همسایگان حلالیت می طلبم واز شما می خواهم که در موقع تشیع جنازه در مقابل مسجد امام حسین (ع) بایستید و ده مرتبه آقا و مولایمان را صدا بزنید ، شاید نظر لطفی کند و بگویید :
به امید هر چه زودتر فرج آقا امام زمان (عج) و با سلامتی و طول عمر برای رهبر مستضعفان ها، پیر جماران امام خمینی و شفای تمام معولین و مجروحین انقلاب و آزادی اسیران حزب الله و پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق علیه باطل و باز شدن راه کربلای حسینی (ع)
والسلام