به مناسبت سالروز «شهادت» منتشر شد؛
...پدر و مادر عزيزم به شما عرض مي كنم كه من خودم داوطلبانه به جبهه آمدم و به آرزوي ديرينه ی خود رسيدم...
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛دل شهید جنتی است که ملائک بدان غبته می خوردند آری جنتی که جز حضور دائم چیزدگری نیست (وعند ربهم یرزقون )

مروری بر دفتر «زندگی» «شهيد شعبان علي داوديان»

از تولد تا شهادت

شهيد شعبان علي داوديان فرزند قربانعلی در سال 1344 در منطقة دندي از توابع شهرستان زنجان ديده به جهان گشود. خانوادة او كشاورز و از نظر اعتقادي كاملاً مذهبي و معتقد بودند و فرزند خودشان را با ايمان و متقي بار آوردند.

سپس او را به مدرسه فرستادند و پس از پايان دوران ابتدائي به مدت دو سال در علوم حوزوي تحصيل كرد. در آن زمان انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني به پيروزي رسيد و در سال 1358 به اتفاق خانواده به ناحية اسلامشهر از توابع تهران و بعد از آن نيز به شهر اكبر آباد از توابع شهرستان رباط كريم مهاجرت كردند.

در اينجا درس و مدرسه را رها كرد و جهت بهبود وضع اقتصادي خانواده در بازار تهران به حرفة كفاشي روي آورد. در زمان بني صدر خائن او به همراه تعدادي از دوستانش در راهپيمائي دانشجويان پيرو خط امام بر عليه بني صدر و آمريكاي جنايتكار شركت كرد و مورد ضرب و شتم گارد بني صدر قرار گرفت.

با شروع جنگ نيز در پايگاه بسيج مسجد سيد ولي واقع در بازار تهران ثبت نام كرد تا اينكه در سال 1363 به شهرستان بيار رفت و با كمك تعدادي از اقوام كه در آنجا عضو سپاه پاسداران بودند به عضويت سپاه درآمد و مدت زيادي را در منطقة بيجار با گروهك هاي كومله و دمكرات مبارزه كرد. چندين بار نيز از سوي دشمن مورد هجوم قرار گرفت كه هر بار به لطف الهي جان سالم به در برد.

يك بار نيز گروهك كومله درآب آشاميدني آنها سم ريخته بودند كه منجر به مسموميت اين پاسدار دلاور شد. اين مسموميت در يازدهم مرداد سال 1364 اتفاق افتاد كه منجر به بستري شدن وي شد.

بعد از بهبودي و شروع عمليات كربلاي پنج در ناحية جنوب به عضويت سپاه محمد رسول الله (ص) درآمد و به عنوان يك آرپي جي زن قهار در خدمت سپاه اسلام بود و بنا به اظهارات همرزمانش چندين تانك دشمن را به تنهايي منهدم كرد. سرانجام در منطقة شلمچه كه در جاي جاي آن خون سپاهيان اسلام بر زمين ريخته است بر اثر اصابت تركش هاي خمپاره به درجة رفيع شهادت نائل آمد.

مروری بر دفتر «زندگی» «شهيد شعبان علي داوديان»

اين پاسدار دلاور در وصيت نامه اش چنين نوشته:

.... پس از شهادت به وحدانيت خداوند متعال و يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر كه اول آنها حضرت آدم و آخر آنها حضرت محمد ابن عبدالله (ص) و به امامت دوازده امام معصوم (ع)، درود و سلام به پدر عزيزم مي فرستم و از شما پدر عزيزم مي خواهم كه سلام من را به مادر عزيزم، برادران و خواهران، دوستان و فاميل ها برساني و چون شما پدر خوبم خودت مداح اهل بيت هستي مي دانم صبر و تحملت بيشتر است.

از مادر مهربانم نيز بخواهيد صبر حضرت زينب (س) را در پيش بگيرد، زيرا كه خداوند با صابران است.... پدر و مادر عزيزم به شما عرض مي كنم كه من خودم داوطلبانه به جبهه آمدم و به آرزوي ديرينه ی خود رسيدم..

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۲
انتشار یافته: ۲
محسن داوديان عمو خدابيامرزه روحت شاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۳:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۴
0
6
روحت شاد عمو خدابيامرزه
فاطمه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
0
7
روحت شاد . برای ما هم دعا کن با شهادت در مسیر حق . در مسیر امام زمان عاقبت به خیر بشیم .... مخاطبم خودت هستی شهید
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده