شهید پرویز یوسفی در وصیتنامه خود می‌گوید: اى ملت شهيدپرور ايران، بى تفاوت، نباشيد و هر كدام به دست خود تا مى توانيد، بكوشيد.

اى ملت شهيد پرور ايران، بى‌تفاوت نباشيد
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید پرویز یوسفی در اول دی ماه سال 1343 متولد و در تاریخ 5 دی ماه سال 1361 به شهادت رسید.

وصيت‌نامه

بسم رب الشهداء و الصديقين

وصيـت نــامـه شهيــد پــرويــز يــوسفــى

شكر و سپاس خداى را كه بر آدمى منت نهاد تا خود انتخاب گر راه خود باشد.

در دوران زندگى هر فردى يك روز امتحان مى شود و هستند، كسانى كه از اين امتحان الهى پيروز، بيرون مى آيند. در اين زمان كه حق و حقيقت در خطر است و تمام ملل جهان، كمر به نابودى آن بسته اند و در اين زمان كه كشور اسلامى ايران، مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته، وظيفه شرعى خود دانستم كه پاى در چكمه كنم و دين خود را يارى كنم و نيز به نداى حسين (ع) رهبر دينم پاسخ دهم و در كربلاى ايران، جان ناقابل خود را نثار دين و راه حسين (ع) نمايم، چون مى دانم كه مرگ با شرافت بهتر از زندگى با خوارى و مذلت است.

ما كه وارث راه حسينيم، نبايد، مرگ با خوارى را انتخاب كنيم. پس اين راه را انتخاب كردم.

برادران و خواهران و مادرجان و پدرجان! اميدوارم بعد از من نگران نباشيد. من افتخار مى كنم كه در اين راه قدم گذاشتم. خانواده عزيزم! اگر من شهيد شدم، بر مزار من گريه نكنيد و اگر اسير شدم، انتظار آمدن يك اسير را نكشيد و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نياوريد و اگر ناپديد شدم، فراموشم كنيد و به ياد شهيد گم گشته در قبرستان كه رفتيد، براى من نيز فاتحه اى بخوانيد.

يك پيامى هم براى ملت عزيز ايران دارم: اى ملت شهيدپرور ايران، بى تفاوت، نباشيد و هر كدام به دست خود تا مى توانيد، بكوشيد. كارگر در كارخانه و كشاورز در كشتزار، سرباز در جبهه، معلم در مدرسه، روحانى در اجتماع و همه مردم در صحنه، هر كدام تا مى توانيد، فعاليت كنيد تا اين انقلاب را به پيروزى كامل برسانيد كه مقدمه اى براى انقلاب جهانى حضرت بقية الله اعظم (ارواحناله الفداء) مى باشد و در اين راه از هيچ كس نهراسيد.

اى جوانان نكند، در رختخواب ذلت بميريد كه حسين در ميدان نبرد شهيد شد، اى جوانان، مبادا در غفلت بميريد كه على در محراب عبادت شهيد شد و مبادا، در حال بى تفاوتى، بميرد كه على اكبر حسين (ع) در راه حسين (ع) و با هدف، شهيد شد.

اى مادران! مبادا، از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خدا، نمى توانيد، جواب زينب را بدهيد كه تحمل هفتاد و دو تن شهيد را نمود، همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه ها بفرستيد و حتى جسد او را تحويل نگيريد، زيرا مادر وهب فرمود: ((سرى را كه در راه خدا داده ام پس نمى گيرم)).

اى اقوم و خويشان من! بر من اشك نريزيد و اگر مرا دوست داريد، راهم را ادامه دهيد و با شركت در جبهه ها و كمك هاى مالى در پشت جبهه ها، اسلام را يارى كنيد وگرنه من نمى خواهم، بياييد و بگوييد كه پرويز بدبخت شد و فلان شد، نه اين طور نيست. زيرا من به بهترين راهها رفتم و به بهترين آرزوهايم، رسيدم و اين قابل درك نيست، مگر براى آنان كه خدا را از هر چيز بيشتر دوست دارند.

اى برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمانها، براى تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد و هرگز دشمنان بين شما تفرقه نيندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكند كه اگر چنين كردند، روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست. حضورتان را در جبهه هاى حق عليه باطل، ثابت نگهداريد و امام را فراموش نكنيد و هر روز براى امام عزيز دعا كنيد. در آخر از تمام دوستان و آشنايان {مى خواهم} اگر از من بدى ديديد، مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد، با هم مهربان باشيد و همديگر را دوست داشته باشيد.

خدمتگذار شما پرويز يوسفى

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى، خمينى را نگهدار

نواى نينوا دارد بسيجى‌صداى آشنا دارد بسيجى

درون جبهه مى بينى كه در سرهواى كربلا دارد بسيجى

به روى سينه و پشت بسيجى نوشته يا زيارت يا شهادت

شب حمله، شب از جان گذشتن

شب حمله، شب ميثاق بسيجى

شب حمله، شب ديدار مهدى است

به سنگر سر كشيدن، كار مهدى است

ميان سنگر و دشت و بيابان بسيجى وعده ديدار دارد

شب حمله، شب ميثاق ياران كه مى بارد گلوله همچو باران

بسيجى زير لب گويد خدايا نگهدارى كن از پير جماران

به صديقان و پاكان سحر خيز به اشك ديده شب زنده داران

درون جبهه ها رزمندگان را خداوندا خودت پيروز گردان

خدايا مرا در امتحان خود قبول كن انشاء الله

تاريخ اعزام 11/6/1361 به منطقه جنوب براى فتح كربلا انشاءالله

پرويز يوسفى

منبع: اسناد و مدارک بنیاد استان زنجان


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده