زندگی نامه شهید حسین روحانی درسالروز میلادش
يکشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۲۷
حسین در خانه مانند یک پدر بود . برای اهل خانواده او بعد از اینکه پدرش را از دست داد سپس او را به تهران منتقل کردند و او در تهران ماند در ماه رمضان 64 حسین طی یک ماموریتی به جبهه رفت و این ماموریت را به موفقیت انجام داد و برگشت ...
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
شهیدحسين روحاني يزدلي دهم دي1345در شهرستان كاشان چشم به جهان گشود. تا پا يان دوره راهنما يي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم بهمن 1364 ، با سمت آرپيجي زن در فاو عراق بر اثراصابت گلوله به سر و پا، شهيد شد. پيكر او را در گلزار
شهداي زادگاهش به خاک سپردند.
در دهم دیماه سال یکهزار و سیصد و چهل و پنج در یک خانواده مذهبی و ساده در روستای یزدل کاشان مولودی پاک پا به عرصه دنیا گذاشت که پدر و مادر نام او را حسین گذاشتند حسین در همان آغاز طفلی با پدر و مادر خود به تهران مهاجرت کردند .
حسین در سن کودکی خیلی پر شور و هیجان بود بعد از اینکه پا به دبستان گذاشت با هوش و استعداد فراوانی که او داشت دوره ابتدائی را پشت سر گذاشت همزمان با رشد و فکر او ویژگی بزرگ دیگری که وی داشت این بود که عشق ایمان فراوانی بود که به خدا داشت که جلوه گر می شد.
بعد از اینکه به دروه راهنمائی راه پیدا کرد تحت نظر مربیان مومن و مخلص خوب فصل جدیدتری در زندگی وی در جهت به اسلام، گشود.
در دهم دیماه سال یکهزار و سیصد و چهل و پنج در یک خانواده مذهبی و ساده در روستای یزدل کاشان مولودی پاک پا به عرصه دنیا گذاشت که پدر و مادر نام او را حسین گذاشتند حسین در همان آغاز طفلی با پدر و مادر خود به تهران مهاجرت کردند .
حسین در سن کودکی خیلی پر شور و هیجان بود بعد از اینکه پا به دبستان گذاشت با هوش و استعداد فراوانی که او داشت دوره ابتدائی را پشت سر گذاشت همزمان با رشد و فکر او ویژگی بزرگ دیگری که وی داشت این بود که عشق ایمان فراوانی بود که به خدا داشت که جلوه گر می شد.
بعد از اینکه به دروه راهنمائی راه پیدا کرد تحت نظر مربیان مومن و مخلص خوب فصل جدیدتری در زندگی وی در جهت به اسلام، گشود.
هنوز نوجوانی بیش نبودکه زمزمه های انقلاب اسلامی قلب پر شور او را ارتعاش در آورد با سن کمی داشت که چنان شجاعانه در پی یاری انقلاب کمر بست و در راهپیماییها شرکت داشت تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
حسین یکی از عاشقان به اربابش ابا عبدالله الحسین ( ع ) بود او در مجالس و محافل عزاداری و سوگواری شرکت می کرد تا اینکه جنگ بین حق باطل شروع شد و حسین از عشق و علاقه ای که داشت درس را رها کرد و به جبهه رفت و زخمی شد.
حسین یکی از عاشقان به اربابش ابا عبدالله الحسین ( ع ) بود او در مجالس و محافل عزاداری و سوگواری شرکت می کرد تا اینکه جنگ بین حق باطل شروع شد و حسین از عشق و علاقه ای که داشت درس را رها کرد و به جبهه رفت و زخمی شد.
پس از زخمی شدن به درس ادامه داد و در کنار درسش در بسیج مسجد محل ثبت نام نمود و شبهای زیادی را در محل کنار دیگر همسنگران خود نگهبانی می داد .
حسین در سال 1362 در ماه بهمن ماه در سپاه پاسداران یک عضو فعال بود و همه از او راضی بودند حسین در عملیاتهای متعددی شرکت کرد از جمله : رمضان – محرم والفجرها مقدماتی : والفجر 1 ، والفجر 2 ، والفجر 3 ، والفجر 5 ،و والفجر 6 .
حسین در این عملیات چندین بار مجروح شد و موج انفجار او را گرفت و در بیمارستان های اصفهان ، شیراز بستری شد . حسین کارش در جبهه بود او در پادگان دو کوهه از طرف لشکر حضرت رسول مسئول تدارکات بود .
حسین در سال 1363 مصیبت بسیاری سنگینی بر او وارد شد این بود که پدر بزرگوارش را از دست داد . از دست دادن پدر کمی زندگی برای او مشکل شد و حسین سرپرست خانه شد .
حسین در سال 1363 مصیبت بسیاری سنگینی بر او وارد شد این بود که پدر بزرگوارش را از دست داد . از دست دادن پدر کمی زندگی برای او مشکل شد و حسین سرپرست خانه شد .
حسین در خانه مانند یک پدر بود . برای اهل خانواده او بعد از اینکه پدرش را از دست داد سپس او را به تهران منتقل کردند و او در تهران ماند در ماه رمضان 64 حسین طی یک ماموریتی به جبهه رفت و این ماموریت را به موفقیت انجام داد و برگشت .
حسین خیلی جبهه را دوست داشت در تهران هم که بود فعالیتهای بسیاری داشت سپس دیگر طاقت نیاورد و شور و شوقی که به جبهه داشت در تاریخ 12/10/64 به جبهه اعزام شد و در آنجا پس از فعالیتهای زیادی که داشت در عملیات والفجر 8 شرکت نمود و سپس در تاریخ بيست و چهارم بهمن 1364 در هشر فاو به لقا ا... پیوست و به سوی خدا شتافت و به آرزوی دیرینه خویش رسید یادش گرامی باد و راهش پر رهرو باد .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما