مروری بر زندگی نامه شهید حسن رفیعی در سالروزشهادتش
يکشنبه, ۰۷ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۷
پس از پیروزی انقلاب ، دامنه فعالیتهایش گسترش یافت و او که جوان فوق العاده و مومن و معتقدی بود ، از اینکه انقلاب اسلامی ایران برهبری امام خمینی به پیروزی رسیده بود ، در پوست نمی گنجید . او که به اسلام و امام عشق میورزید با پیروزی انقلاب بسیار خوشحال بود که میتواند بیشتر از پیش خدمتگزار بوده و به مردم و ملت خدمت کند.
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید حسن رفيعی/ پنجم تیر 1340، در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، فرش فروش بود و مادرش محبوبه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضوریافت. هفتم آبان 1359 ، با سمت تک تیرانداز در سرپل ذهاب توسط نيروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پيکرش به دست نیامد. برادرش مرتضی نیز شهید شده است.
حسن در تمام طول عمرش زندگی ساده ای داشت و دائم به فکر محرومان و مستضعفان بود. پس از پیروزی انقلاب ، دامنه فعالیتهایش گسترش یافت و او که جوان فوق العاده و مومن و معتقدی بود ، از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به پیروزی رسیده بود ، در پوست خود نمی گنجید . او که به اسلام و امام عشق می ورزید با پیروزی انقلاب بسیار خوشحال بود که میتواند بیشتر از پیش خدمتگزار بوده و به مردم و ملت خدمت کند.
حسن در تمام طول عمرش زندگی ساده ای داشت و دائم به فکر محرومان و مستضعفان بود. پس از پیروزی انقلاب ، دامنه فعالیتهایش گسترش یافت و او که جوان فوق العاده و مومن و معتقدی بود ، از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به پیروزی رسیده بود ، در پوست خود نمی گنجید . او که به اسلام و امام عشق می ورزید با پیروزی انقلاب بسیار خوشحال بود که میتواند بیشتر از پیش خدمتگزار بوده و به مردم و ملت خدمت کند.
او اوقات بیکاریش را در اطراف دانشگاه میگذراند و به بحث های گروههای منحرف گوش می داد . او از فعالیتهای این قبیل گروهها ناراحت بود . و معتقد بود که برای مقابله با اقدامات این گروهها باید با اسلام راستین به مبارزه با آنها پرداخت و اسلام را بین جوانان رواج داد. او پس از اخذ دیپلم در خرداد سال 59 به سپاه پاسداران پیوست و به عضویت سپاه در آمد . پس از مدت کوتاهی از سوی سپاه بعنوان خبرنگار به رادیو تلویزیون رفت ، ولی پس از چند ماه به بخش عملیات سپاه انتقال یافت و آنگاه داوطلبانه برای مبارزه با کفار راهی جبهه غرب و دشت ذهاب گردید.
پس از چند روز که در دشت ذهاب بود ، بعلت درد شدید چشم به پزشک مراجعه کرد و پزشک تجویز نمود که به تهران انتقال یابد. اما او علیرغم تجویز پزشک در دشت ذهاب ماند و در شب هفتم آبانماه یکی از فرماندهان سپاه اعلام کرد که برای یک جنگ چریکی بتعدادی داوطلب نیاز دارد که ((حسن )) از جمله اولین کسانی بود که خودش را بعنوان داوطلب معرفی کرد . در طلوع صبح براه می افتند و او نمازش را در حین حرکت می خواند .
در اولین ساعات بامداد در 100 متری محل استقرار دشمن ، حمله را آغاز می کند. در اولین لحظات مبارزه فرمانده شان بر اثر اصابت گلوله به شهادت میرسد و در پی آن پس از تسخیر یکی از سنگرهای مزدوران عراقی بر قلبش می نشیند و او را به شهادت میرساند . بدین ترتیب ((حسن )) دلیرانه پس از فتح سنگر دشمنان ایران و اسلام ، به شهادت میرسد . راهش پایدار و یادش گرامی باد.
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما
