گهربارترين لحظههایی که دنبالش مىگشتم اينك فرا رسيده
چهارشنبه, ۲۸ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۷
به دوستان و آشنايان وصيت مىكنم كه هيچگاه از خودسازى دست بر ندارند و هميشه بهياد خدا باشند و سعى كنيد كه هدفهاى دنيوى شما را فريب ندهد وگرنه از زيانكاران خواهيد بود .جوانان مبادا در غفلت بميريد كه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شده ، مبادا در حال بىتفاوتى بميريد كه على اكبر د ر راه اسلام و با هدف راسخ شهيد شده
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:شهید حسن مصدری فریمانی یکم دی 1344 درشهرری به دنیاآمد.تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.بیست وهشتم تیر1363 با سمت بی سیم چی درسردشت هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به گردن،شهید شد.پیکر اورا دربهشت زهرای تهران به خاک سپردند.
( يا ايتها النفس المطمئنه - ارجعى الى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى و دخلى جنتى . )
آن هنگام به ما اهل ايمان خطاب لطف رسد كه اى نفس قدسى مطمئن و دل آرام بهياد خدا امروز بهحضور پروردگارت بازآى و در صف بندگان خاص من درآى و در بهشت رضوان من داخل شو .
با سلام و درود بىپايان بر صاحب عصر منجىعالم بشريت حضرت بقيه الله االعظم روحى و ارواح العالمين له الفداء و درود بر منجى انسانيت امام خمينى كه از خدا مىخواهم كه از عمرم بكاهد و بر عمر پربركتش بيفزايد و با درود فراوان بر شهيدان اسلام از هابيل تا حسين (ع) و از حسين (ع) تا شهداى كربلاى خونين ايران و بر تمامى خانوادههاى آنها .
اى خداى قادر متعال سپاست مىگويم اى آفريدگار توانا از اينكه مرا آن سعادت را بخشيدى كه در راهت قدم برادرام و براى تو به ، جهد و تلاش دست بازى كنم ، هزاران بار سپاست مىگويم .
اى داناى بخشنده تو مرا از لجنزار ركود رهاندى تو مرا توفيق آن دادى كه خويشتن خويش را درك كنم پى ببرم كه براى چه مرا آفريدى و آنگاه سعادتم بخشيدى كه از ميان فراوان راههاى موجود در زندگى شاهراه ايثارگونه را بپذيرم .
خدا جان در اين طول عمر كه به من عطا كردى بسيار گناه و معصيت كردم ، ودر قرآن اين كتاب انسان ساز فرمودى كه هر كس توبه كند توبه او را مى پذيرم و من هم توبه كردم ، خدايا ، من با نام تو كارم را شروع كردم و با نام تو اين كار را به آخر مىرسانم و اگر لياقت داشتم در اين راه شهادت را نصيبم بگردان :
آمين يا رب العالمين . مادر عزيزم و پدر گرامى سلام پر مهر را از اين سينه گرمم بر شما مى فرستم و از خداوند متعال براى شما آرزوى صبر مىنمايم و انشاءالله مانند كوه استوار باشيد و در مصيبتها و سختيها مقاوم ، كه با مقاوم بودن شما و مادران و پدران تمامى شهدا منافقان از خدا بىخبر به خود مىلرزند .
مادر جان و خواهران عزيزم اگر خواستيد گريه كنيد تنها براى حسين (ع) و زينب (ع) گريه كنيد كه بااين كار زينب (ع) را خوشحال نمودهايد .
مادر و پدر عزيزم ديگر روز وصال رسيده است و بايد رفت و اگر خداوند متعال شهادت را نصيبم كرد يك سربلندى و سرافرازى بزرگى براى خانواده مىباشد ، انشاءالله .
مادرم شيرت را و پدرم زحماتت را كه براى من كشيديد حلال مىنمائيد و وقتى بسوى كردستان حركت كردم خيلى خوشحال بودم مخصوصا كه مدتى به انتظار اين موقع بودم و از اين خوشحال هستم كه به نداى هل من ناصر ينصرن حسينى زمان لبيك گفته و به جبهه شتافتم .
پدر جان من اينك پس از سالها فكر ، بهترين و گهربارترين لحظههايى كه به دنبالش مىگشتم اينك فرا رسيده و با گامى استوار و چابك .
مادر مىدانم كه آرزو داشتى عروسى فرزندت را ببينى و آرزوى هر مادرى همين است و آرزو داشتى كه فرزندت را در دامن بگيرى و دست شادى بر دست نهى ولى مادر از جان بهترم عروسى من شهادت در راه خدا و آن هم در كوههاى پر از نشيب كردستان براى خواستگارى به كردستان و خط مقدم مىروم تا عروس خويش را ملاقات كنم و هنگامى كه عروسى فرا مىرسد نقلهاى سرب را دشمن منافق ( كومله - دمكرات ) بر سر و رويم مىپاشد و موقعى كه تيرى بر من مىخورد كه بر زمين مىافتم آن موقع من به حجله شادى مىروم دوست دارم كه با تمامى شهداى تاريخ و امام حسين (ع) و ياران باوفايش باشم وقتى كه جنازه مرا آوردند با شعار حسين حسين گويان تابوتم را ببريد و جلوى تابوتم عكس از امام بزنيد كه مردم بدانند رهبرم امام خمينى بوده است و هر موقع بر سر مزارم مىآیيد سوره والعصر را فراموش نكنيد .
به دوستان و آشنايان وصيت مىكنم كه هيچگاه از خودسازى دست بر ندارند و هميشه بهياد خدا باشند و سعى كنيد كه هدفهاى دنيوى شما را فريب ندهد وگرنه از زيانكاران خواهيد بود .
جوانان مبادا در غفلت بميريد كه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شده ، مبادا در حال بىتفاوتى بميريد كه على اكبر د ر راه اسلام و با هدف راسخ شهيد شده .
اى مادران و خواهران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خدا نمىتوانيد جواب زينب (س) را بدهيد كه تحمل 72 تن شهيد را نمود . يا مثل خاندان وهب كه جوان خود را به جبهه فرستاد و شهيد شد و سر فرزندش را بسويش مىاندازند و مادرش سر فرزند را بر مىدارد و بهطرف آنهامىاندازد و مىگويد سرى را كه در راه خدا دادم پس نمىگيرم .
سلام بر برادر عزيزم و خانوادهاش .برادرم از شما مىخواهم كه مرا حلال نمائيد و سلام بر شما خواهران مهربانم از شما مىخواهم كه حلالم كنيد و اى خواهران ( بسيجى ) حجابتان كوبندهتر از خون من است .
اى زن به تو از فاطمه اينگونه خطابست ارزندهترين زينت زن حفظ حجابست و از تمامى دوستان و آشنايان مىخواهم اگر بدى از اين بنده حقير هوايى نفس ديدهاند بهخوبى خودشان ببخشند انشاءالله .
سلام به كليه برادران بسيج و انجمن اسلامى باقرآباد و جعفرآباد و از تك تك شما برادران زحمتكش طلب بخشش ميكنم و اميدوارم كه حلالم كنيد .
برادران به صاحلى - حاجى يوسفى - محمدى - رضائى - مبينى - واحد محمدى - طاهرنژاد - شادلو - سادهوند - باشتنى - اكبرى - عرب كرمانى - محمد عرب كرمانى - نوروزى و ديگران برادران كه الان اسمشان را بياد ندارم سلام مىرسانم و از آنها مىخواهم كه اين حقير را حلال نمايند و از برادر محمدى مسئول بسيج ناحيه 8 مىخواهم نوحهاى را كه مىخواست برايم بخواند در مجلس ختم بخواند .
از كليه برادران سپاه و بسيج و كليه اقوام و آشنايان مىخواهم كه شب اول قبر نماز وحشت برايم بخوانيد تا شايد فشار قبر برايم كمتر شود و نيز مقدارى كتاب دارم كه كتابخانه بسيج بدهيد .
عاقبت عشق خدا بود كه پاسدارم كرد
قدرت خدا بنازم كه سرافرازم كرد
من در اين سن جوانى ز جان سير شدم
صورتم گرچه جوان است ولى پير شدم
بروز فتادگى آموز اگر طلب فيضى
هرگز نخور آب زمينى كه بلند است
منبع:برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
نظر شما