شهید مصطفی امامی به سال 1339 هجری شمسی در خانواده مذهبی و متدین در شهر تربت حیدریه دیده به جهان گشود.


به گزارش نوید شاهد از خراسان رضوی ، زندگینامه شهید گرانقدر«مصطفی امامی»

شهید مصطفی امامی به سال 1339 هجری شمسی در خانواده مذهبی و متدین در شهر تربت حیدریه دیده به جهان گشود. وی اولین فرزند خانواده بود و با مهر و محبت پدر و مادر و در دامان گرم آنها پرورش یافت. دوران کودکی را در کانون و صمیمی خانواده پشت سر گذاشت و در پنج سالگی جهت فراگیری قرآن کریم او را به مکتب­خانه فرستادند. ابتدا به مکتب­خانه مرحوم آقا سیدحسن وارد شد و پس از آن در خدمت آقای معلم به قران­آموزی مشغول شد. در مدت یک سال نیم قرآن را فرا گرفت و در هفت سالگی آماده رفتن به مدرسه شد. دوران ابتدایی را در مدرسه علی تمدن با موفقیت پشت سر نهاد و سپس وارد راهنمایی گردید و هر سال را بهتر از سال قبل به اتمام رساند. دوره راهنمایی را در مدت سه سال طی نمود و جهت ادامه تحصیل وارد هنرستان صنعتی طالقانی شد و تا کسب مدرک دیپلم با تلاش و جدیت به درس خواندن ادامه داد. عشق و علاقه فراوان او به کسب علم باعث شد تا پس از فراگرفتن مدرک دیپلم در کنکور سراسری شرکت نماید ولی پس از شرکت در کنکور به دلیل قبول نشدن در رشته مورد نظرش به انتظار در کنکور سال بعد نشست و در همین ایام بود که کار در آهن­فروشی را شروع نمود. شهید امامی اوقات فراغت را به مطالعه کتاب­های مذهبی و علمی و همچنین با توجه به علاقه­اش به کارهای فنی از قبیل تعمیر رادیو، یخچال و دیگر لوازم برقی پر می­نمود. در انجام واجبات و ترک محرمات دینی حساسیت زیادی داشت و از همان خردسالی پشت سر پدرش به نماز می­ایستاد و با گرفتن روزه با خانواده همراه بود.

از سال 1355 و با اوج مبارزات مردمی علیه رژیم منفور پهلوی، شهید امامی هم مانند دیگر انقلابیون احساس وظیفه نمود و با اینکه سن کمی داشت از هر طریق ممکن دوست داشت در فعالیت­های انقلابی مشارکت داشته باشد. وی همزمان با تحصیل به مدارس دیگر سطح شهر می­رفت و با پخش اعلامیه­های امام خمینی (ره) در بین دانش­آموزان آنان را به تبلیغ علیه حکومت پوشالی شاهنشاهی و برتری ولایت اسلام بر طاغوتیان پرداخت.

سرانجام در نهم دی­ماه سال 1357 که مردم تربت حیدریه پیش از دیگر شهرهای کشور دست به برپایی تظاهرات علیه حکومت پهلوی زده و خواهان بیرون راندن دست نشانده­های شاه خائن بودند شهید امامی نیز به صف خروشان مردم پیوست و هنگامی که قصد داشتند مجسمه شاه را سرنگون کنند هدف تیر دژخیمان قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

مادر شهید امامی در خاطره­ای بیان می­کند: شب نهم دی­ماه سال 1357 بود که مصطفی از خانه بیرون رفت و وقتی پرسیدم کجا می­روی؟ در جواب گفت: به همراه دوستانم به منزل حاج آقای طباطبایی می­رویم تا جهت حفظ جان ایشان نگهبانی دهیم.

آن شب را با دلهره سپری نمودم تا اینکه مصطفی صبح به خانه برگشت و پس از خوردن صبحانه و با عجله قصد رفتن به خیابان را داشت. با من و پدرش خداحافظی کرد و گفت: شاید امروز روز خونباری باشد اگر من را ندیدید حلالم نمایید. که دیگر به خانه برنگشت و پس از چند ساعت شهادتش را به ما خبر دادند.

ارسال از مجتبی پریشان،تربت حیدریه.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده