الله من، شکر تورا که این بدن گناهکارم به خاطر تو پاره پاره شد
شهید محمد
صالحی در تاریخ بیستم دی ماه سال 1347 در ملایر روستای حسین آباد دیده به جهان
گشود.تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی به پایان رسانید،نامبرده مجرد بودودر تاریخ
هجدهم فروردین سال 1366 به شهادت رسید.
وی قبل از شهادتش
وصیت نامه ای درباره ی خود وخدا نوشته که در سالروز ولادتش با هم می خوانیم:
بسمه
تعالی
وصیت نامه درباره
ی خود وخدا
من با ایمانی
که به معبودم وپیامبرش دارم به دوازده امام اعتقاد پیدا کرده ام وبا هدفی روشن به
جبهه آمده ام.
پروردگار من
در این لحظات حساس،لحظات وداع با زندگی وعالم ، لحظات لقاءپروردگار ، در برابر
بزرگی بایدزیاد باشد.وجودم اشک شده است،همه وجودم از اشک می جوشد،میلرزد،میسوزم
وخاکستر می شود، اشک شده ام ودیگر هیچ، به
من اجازه بده که در جوارت قربانی شوم وخونم برخاک ریخته شودواز اشکم غنچه ای بشکفد
که نسیم عشق ، عرفان از آن سرچشمه بگیرد ، ترا شکر میکنم که باب شهادت را بروی
بندگان خالصت گشوده ای، تا هنگامیکه راه ها بسته است وهیچ راهی جز ذلت ونکبت باقی
نمانده است ، میتوان دست به این باب شهادت زد وپیروزمند وپر افتخار بوصول خدایی
رسید.
خدا ترا شکر میکنم که مرا در راه حق وحقیقت
وخوشبختی وسعادت قرار دادی.
معبود من ترا
شکر می کنم که به من توفیق دادی که به جبهه بروم تا بتوانم وظیفه شرعی خود را انجام
دهم وای خدا ترا به بزرگیت می ستایم وتورا به خاطر آن همه نعمتهای بی پایان شکر
گزارم.
خدایا چه
زبانی گویای لطف وکرم تو برای هدایت بشر است ، این انسان سرگشته ووامانده را که از
خط خویش باز مانده چه کسی تواند بسویت باز گرداند.پس از ماهها انتظار وروزها هجرت
آخر به آرزوی خود رسیدیم چون خدادوست دارد معشوق خود را با تنی پاره وبا بدنی خون
آلود در برگیردپس الله من شکر تورا که این بدن گناهکارم به خاطر تو پاره پاره
شدوسپاس تورا که این خون من درراه تو ریخته شد ، من رفتم جبهه تا قبر حسین(ع) را
زیارت کنم ولی خود امام حسین(ع) را زیارت کردم.
منبع:برگرفته از وصیت نامه شهید