سالروز شهادت شهیدتوحیدروحی
و با عشق به شهادت در راه خدا، وارد عرصه هاي نبرد شد و در اين ميان نيز خداوند او را صاحب پسري زيبا كرده بود و هنوز چند صباحي از تولّد فرزندش نگذشته بود كه...

شهيد توحيد روحي، در مهر ماه 1338 خورشيدي، در روستاي داشكسن، از توابع شهرستان مشكين شهر به دنيا آمد و با تولّدش و با قدم پر بركتش خانواده اش را غرق در نور و شادي كرد. تا سنّ شش سالگي، در كنار والدينش پرورش يافت، امّا دست قهّار روزگار اجازه نداد پيش از اين از نعمت داشتن پدر بهره مند باشد، و از آن به بعد، مادر پرمهر و محبّتش و ديگر اقوام، زحمت سرپرستي و پرورش او را عهده دار شدند. دوران تحصيلي ابتدائي را تا سال چهارم دبستان در همان روستاي محل تولّدش و پاية پنجم را در شهرستان اردبيل و به سرپرستي عموي مهربانش سپري كرد. بعد از اينكه پا به دورة راهنمائي گذاشت به كار و فعّاليّت روزانه روي آورد، تا براي مادرش پول و مخارج
زندگي تهيه نمايد و شب ها را به تحصيل مي پرداخت. با اين رنج و مشقّت و پشتكار موفق شد دوران سه سالة راهنمائي را با موفقيت سپري نمايد. ولي پس از آن، درس و مدرسه را عملاً رها كرد و به كار مشغول شد. ايشان در سنين نوجواني تا پاسي از شب به كارگري مي پرداخت، زيرا بار سنگين خانواده بر دوش او بود. در اواخر سنين نوجواني كه مقارن با مبارزات مردمي بر عليه رژيم پهلوي بود، به فعّاليّت هاي گوناگون انقلابي و اسلامي دست زد. در همين زمان با دختر عموي خود ازدواج كرده، كه ثمرة اين ازدواج خداپسندانه، يك پسر نيك سرشت به نام بهزاد مي باشد. بعد از آن، جهت خدمت به وطن لباس مقدّس سربازي به تن كرد. در طول خدمت سربازي، شاهد فرار شاه ملعون از ايران بود و ايشان در آن روزها پس از سرپيچي از دستورات فرماندهان ارتش كه فرمان گلوله باران مردم تبريز را صادر كرده بودند از پادگان تبريز فرار كرد و به خانه رفت. پس از دو ماه كه انقلاب نيز به پيروزي رسيده بود، وارد آموزش و پرورش شد و به فعّاليّت هاي انقلابي خود ادامه داد. همچنين در شوراي اصناف اردبيل و مهم تر از آن در دادگاه انقلاب و در پخش مبارزه با مواد مخدر به فعّاليّت پرداخت.به دلیل مبارزه با مواد مخدر دو بار نیز از طرف مافیای مخدر ترور و هردو بار جان سالم بدر برد. تا اينكه در پائيز 1359، جنگ تحميلي شروع شد و او داوطلبانه راهي جبهه هاي جنگ شد، تا در كنار ديگر عزيزان رزمنده به دفع از تجاوز بپردازد. او سراسيمه و با عشق به شهادت در راه خدا، وارد عرصه هاي نبرد شد و در اين ميان نيز خداوند او را صاحب پسري زيبا كرده بود و هنوز چند صباحي از تولّد فرزندش نگذشته بود كه در جبهة مهاباد بر اثر اصابت گلوله به درجة رفيع شهادت نائل آمد. او به عنوان پاسداري جان بر كف، افتخارات بزرگي از خود به جا گذاشت و در بيست و پنجم آذر 1361، يعني حدود دو سال و اندي پس از حملة ارتش عراق، به آرزوي ديرينة خود رسيد.


فعّاليّت هاي مهمّ عبادي و معنوي: در راهپيمائيهاي اوايل انقلاب و بعد از آن به طور جدّي شركت مي كرد و همچنين به نمازهاي جماعت و جمعه اهميت زيادي قائل بود. در حين نماز با معنويّت خاصي به جا مي آورد و خانواده و آشنايان را به انجام فرائض ديني تشويق مي كرد.

فعّاليّت هاي مهمّ سياسي و اجتماعي: در راهپيمائي هاي سياسي شركت داشت و همچنين در دادگاه انقلاب و شعبة جلوگيري از موادّ مخدّر، فعّاليّت داشت و همچنين در آموزش و پرورش فعّال بود. در ستادهاي بسيج نيز شركت داشت.در جبهه های مهاباد شیر کردستان قلب گرفت و در جذب کردها تاثرات به سزایی داشته است.

فرازهايي از وصيت نامه: حساب نكنيد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند، مرده اند، بلكه زنده اند و نزد خدايشان روزي مي خورند. اگر شهيد شدم، مرا حلال كنيد. اي مادر و همسر و فرزندم كه با چشمان باز به سوي لقاءالله مي روم، من در انتظار ديدار مهدي موعود بودم كه اين يك انتخاب است و همچنين افتخار مي كنم. چنانكه امام فرمود: خط سرخ شهادت خط محمّد و آل علي است.

 منبع: برگرفته از اسناد شهید در مخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
سیما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۶
0
0
شهیدی که از صورتش نور زیبایی می آید و به سوی الله رفته اس او بهترین شهید است و من اورا خیلی دوست دارم
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده