سالروز ولادت
اگر بخواهم عرایض خودم را روی این کهنه کاغذ با این زبان کوچک خود و با قلم بروی کاغذ جاری کنم امکان دارد تمام صفحات ورقها را پر نماید وقتیکه صحبتم تمام میشود باز هم میدانم که سخنی ناگفته دارم...

شهید بزرگوار مصطفی رنگ آمیز در تاریخ 20/9/1342در شهر ری دیده به جهان گشود مصطفی تحصیلاتش را تا مقطع سوم متوسطه ادامه می دهد و پدر شهید در کارخانه چیت شازی تهران کار می کرد . مصطفی در حال تحصیل بود که با شروع جنگ تحمیلی تحصیل را رها کرده و به جبهه می رود و زخمی می شود و در حالی که بهبودی کامل حاصل نشده بود دوباره به جبهه می رود تا اینکه در عملیات پیرانشهر که مهمات را حمل می کردند در جاده به دست کومله ها افتاده و با اینکه چند تا از دوستانش تسلیم شده بودند ولی او تسلیم نشده بود اول تیر به دستش خورده بود و با دستمال آن را بسته بود و دو بار تیری را به قلبش زده بودند و او در تاریخ 1363 به فیض شهادت نایل می گردد و پیکر مطهرش را در قطعه بیست و هشت شهدای بهشت زهرا به خاک سپردهشده است.

قسمتی از وصیت نامه وی به شرح ذیل می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به آقا امام زمان و نایب بر حقش خمینی کبیر و با درود فراوان به تمامی رزمندگان اسلام که با حماسه آفرینی های خود به اسلام عزیز جانی تازه بخشیده و با سلام خدمت پدر و مادر عزیزم امیدوارم حال پدر و مادر عزیزم خوب و سلامتی برقرار باشد . پدر و مادر عزیزم دیگر نمی خواهم دست آویز کسانی باشم که در راه هدفی که قدم گذاشته ام مخالفت نمایند زیرا که هدف الله و غیر از آن چیزی نمی باشد و میکوشم که در راهی که انتخاب کرده ام همیشه پایدار مانده بوده ... که در راه امام هستند قدمی بزرگ بردارم همچنانکه میدانید اگر من بخواست خدا شهید شدم فقط شما نیستید که پدر و مادر من هستید بلکه تمام ملت مسلمان بپا خاسته ایران پدر و مادر من میباشند . باری از اینکه میدانم نگران هستید و لیکن بقول حضرت علی (ع) که میفرماید بهترین افراد کسانی هستند صابر یعنی صبر کننده هستند و صبر بهترین هدیه از طرف خداوند به امت مسلمان است میخواهم سخن خود را به اتمام برسانم ولیکن اگر بخواهم عرایض خودم را روی این کهنه کاغذ با این زبان کوچک خود و با قلم بروی کاغذ جاری کنم امکان دارد تمام صفحات ورقها را پر نماید وقتیکه صحبتم تمام میشود باز هم میدانم که سخنی ناگفته دارم از تو ای پدر و مادر ای مادریکه فرزندی در دامن خود پرورانده ای که شهادتی برای خود و سعادتی برای آن مادر گرامی و پدر قدردان بر جای خواهد گذاشت آرزو دارم که برادران خودم راهم اگر امام فرمان داد به فرمان امام بر حق لبیک گفته و آنها را راهی مرزهای ایران زمین نمائید و هیچ نگرانی بخود راه ندهید (چون شهید قلب تاریخ است) و دو راهی که قدم برمیدار بخاطر هدف و بخاطر شهوات نفسانی نیست و تنها خواهشی که از شما دارم این است که به کسی تهمت نزنید ، بخاطر چیز ناقابلی که بدرگاه حق تعالی داده اید استفاده نکنید چون چیزی در راه خداوند رفته است دیگر بازگشتن و بر آن نخواهد بود و این اراده خود بود که امام را تنها یافته و برای دلگرمی قدم برداشته ام شاید بنظر شما کار نادرستی بوده ولیکن اگر اشتباهی از من بوده مرا ببخشید و از طرف من برادران و خواهرانم را بوسیده و درس آزادگی به آنها بدهید در ضمن پدر و مادر گرامی مخصوصا آن مادر ارجمند جان هر کسی که می پرستید ناراحت نباشید صبر داشته باشید من دوست دارم پدری حسینی و مادری زینبی داشته باشم .

بیاد مادر

مادرم ای آفتاب خاورم                     

                                                                        مادرم هستی تو از جان بهترم

مادری شیرین کلام خوش بیان

                                                                        بوده ای شبها کنار بسترم

من نخواهد رفت ، زیادم تو

                                                                        شوق دیدار تو باشد در سرم

هر کسی بر خمینی دارد بد گمان

                                                                        حق ندارد پا نهد در این مکان

 

والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته

منبع:برگرفته ازاسنادشهید در مخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده