آخرین اخبار:
کد خبر : ۳۹۴۳۴۲
۱۲:۴۲

۱۳۹۵/۰۹/۱۶
شهدای دانشجو

وصیتنامه شهید سید جواد صباغ

شهید سید جواد صباغ فرزند سید ابراهیم یکم اردیبهشت ماه سال یکهزار و سیصد و چهل و شش در شهر سمنان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن مراحل تحصیلی در مدرسه به دانشگاه راه یافت و در رشته پزشکی مشغول تحصیل شد اما زمانیکه احساس کرد جبهه نیاز به نیرو دارد درس را کنار گذاشت و بار دیگر از طرف پایگاه مالک اشتر در تاریخ 18 آذر ماه 64 در صف راهیان کربلا این رهروان واقعی راه ابا عبدالله (ع) عازم جبهه جنوب گردید و در بیست و هفتم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد و شصت و چهار به فیض شهادت نائل آمد.


بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون.

بنام الله و با سلام خدمت «حضرت ولى عصر عج» و با سلام و درود خدمت نائب بر حق ايشان «حضرت امام خمينى »

الحمدلله و شكر خدا را كه ما را آفريد و شكر خدا را كه مرا را در سرزمينى چون ايران آفريد كه جوانانش به هنگام نبرد چون شير مى‌غرند و شكر خدا را كه ما را در زمانى آفريد كه رهبرى همچون روح الله زمام امور مسلمين را در دست دارد و شكر خدا را كه ما را بسوى جبهه‌هاى نبرد هدايت فرمود و خدا را شكر كه مرگ ما را مرگ افتخار آفرين قرار داد و خدا را شكر كه مرگ ما را در كنار دليرمردانى چون رزمندگان مقرر فرمود.

با شكر و سپاس خدمت حضرت بارى تعالى چند جمله‌اى كه در اين آخرين لحظات بنظرم ميرسد به روى كاغذ مى‌آورم و تنها يك درخواست از بازماندگان خويش دارم همينطور از امت حزب اله كه سخن من هر چند به درازا كشيد يك كلمه بيش نيست و آن امام است آرى ،اى جوانان ،اى مسلمانان ،اى حزب اللهى ها نكند كه «امام» را تنها گذاريد و خود را مسلمان بدانيد،آرى ،مردم فقط يك جمله بگويم و خود را مسلمان بدانيد ،آرى،مردم فقط يك جمله بگويم و آن اينكه مگر ما نبوديم كه آرزوى آن داشتيم اى كاش در روز عاشورا حضور داشتيم و يارى «حضرت ابا عبدالله» را مى‌كرديم .

بخدا امروز عاشورا است و جبهه‌هاى ما كربلا پس بشتابيد كه والله حسين تنهاست و نداى هل من ناصر ينصرنى حسين بگوش ميرسد ،فقط بايد قدرى تامل كرد ،مگر «امام ما حضرت روح الله» رفتن به جبهه‌ها را واجب كفايى قرار نداده‌اند؟آيا به اندازه‌اى كه رفع حاجت شود و به حد كفايت نيرو به جبهه‌ها آمده است؟نمى‌دانم اين را بايد مراجعه به مسئولين كرد و پرسيد آيا هيچ شده است كه ما يكبار به مسئول اين امور يا دفتر امام تلفنى بزنيم و بپرسيم كه آيا الان احتياجى به ما هست يا نه ؟چه فكر مى‌كنيم ،چه موقع ميخواهيم خود را به اين نوجوانان و جوانان برسانيم،بخدا اگر ما هم به جبهه نيائيم ديگران مى‌روند و فقط اين روسياهى و خجالت است كه براى ما باقى خواهد ماند.

آيا به چه دل بسته‌ايم ،به شغلمان ،به خانواده‌مان،به چه نمى‌دانم،فقط قدرى فكر كنيم و موقعيت فعلى مملكت را بسنجيم ،مگر مملكت جنگ نيست جنگ يعنى چه؟آيا هيچ به اين سئوال فكر كرده‌ايم اى شمايى كه خود را پيرو امام ميدانيد ،مگر همين «امام» ما نبودند كه فرمودند:جنگ در راس مسائل و امور است مگر نگفته‌اند كه اى جوانان عزيزم كه چشم اميد من به شماست با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برگيريد،آيا محصلين فكر مى‌كنند كه چه نكند به ذهنتان بيايد كه سلاح ما ،قلم ماست ،نه «امام» ما چنين نگفته‌اند شما مى‌توانيد سلاح بر دوش و قلم بدست به جنگ استكبار برويد كه اين دو بال در حال حاضر بايد با هم باشد و نمى‌توان گفت كه ما محصليم و دگر ما را با جنگ چكار ،آيا اگر الان «حضرت ابا عبدالله » حضور داشتند با هم ما اين بهانه‌ها را مى‌آوريم يا نه؟نكند ما كه بر كوفيان لعن و نفرين مى‌فرستيم خود چون كوفيان اماممان را تنها نگذاريم،نكند كه اماممان چون «على(ع) » شبها از دست ما ناله بزند،نكند كه ما سردى و گرمى هوا را بهانه كنيم ،نكند كه پدر و مادر،برادر و خواهران را بهانه كنيم،نكند كه «امام» سخنى را بگويد و ما بى توجه بگذريم واى بر ما واى بر همه ما اگر چنين باشيم .

پس اى بسيجى اى سپاهى،اى ارتشى و اى مسلمان بسوى جبهه‌ها هجوم آوريد،آنچنان كه اماممان فرمود:آرى بسوى جبهه آئيد كه والله خدا در جبهه است ،حسين در جبهه است ،دين و ايمان در گرو جهاد است و بقول امام:عزت و شرف ما و دين و ميهن ما در گروه همين جهادى است كه در پيش است ،مملكت جنگ است و ما در خانه‌ايم ،جبهه‌ها محتاج ما و ما كنون در خانه‌ايم اى جوانان و اى برادران عزيزم:شما را مى‌گويم كه راه ما را ادامه دهيد و اسلحه ما را بر زمين مگذاريد كه بخدا قسم با شما هستم ،اى تمامى كسانى كه به جمهورى اسلامى راى آرى داده‌ايد ،با شمايم والله اگر كشته شوم ما كه لياقت شهادت نداريم و اگر كشته هم شويم شايد نام ما را شهيد گذارند ،انشاءالله اعلم بخدا قسم چه شهيد يا كشته در اين مورد كه مى‌گويم فرقى نمى‌كند ،اگر پيمان خود را بشكنيد ،سر پل صراط جلويتان را مى‌گيرم حتى اگر خونم خالصانه بر زمين نريخته باشد و جزو شهدا محسوب نشوم جلويتان را مى‌گيرم و نمى‌گذارم رد شويد كه خون ما كه هيچ در اين صورت خون تمامى شهدا را پايمال كرده‌ايد و طلب خون خويش را از شما خواهم كرد ديگر بعلت كمى فرصت سخنى به ذهن نمى‌آيد.

انشاءالله همه كسانى كه از ما بدى و ناراحتى ديده‌ايد به بزرگى خويش بر ما مى‌بخشند كه گويند:بزرگان به قدرت كه رسند مى‌بخشند،اگر كسى طلبى از ما دارد زحمت كشيده به منزل مراجعه فرمايد انشاءالله دعا كنيد كه خداوند ما را قبول فرمايند و ما را كشته راه حق قرار دهند و ما را شهيد دنيا و ؟؟؟سر آخرت قرار ندهند كه ما را شهيد راه خويش و شهيد راه حق قرارمان دهند.

خدمت پدر ،مادر،خواهران و برادران ،اميدوارم كه انشاءالله سلامت باشيد و خداوند به شما صبر و بردبارى عنايت فرمايند،خدمت پدر،مادر،برادران و خواهران عزيز عوض كنم كه اى عزيزان حال كه ما را در بين خود خالى مى‌بينيد خدا را فراموش نكنيد كه با ياد خداست كه دل آرامش مى‌گيرد ،خدمت پدر بزرگوارم عرض كنم كه انشاءالله كه ما را خواهيد بخشيد كه هرگز سعى نكردم بارى از دوش شما بردارم و هر باز زخمى برايتان ايجاد كرده‌ام ،انشاءالله كه خداوند سلامتى در دنيا و عاقبت بخيرتان بگذرانند،اى مادر عزيزم شما هم همينطور انشاءالله دعا كنيد خداوند همه ما را قبول بفرمايند و ما را تنها شهيد دنيا قرار ندهند كه ما را مقبول درگاه حق تعالى بگردانند،انشاءالله كه مزد همه‌تان زيارت نجف و كربلا باشد و ما را هم فراموش نكنيد زمانى كه به صحن «حضرت ابا عبدالله » چنگ زديد ما را فراموش نكنيد و دعايمان كنيد كه خداوند ما را از شهيدان راه خودش قرار دهد و از حق خويش ؟؟؟مورد ما بگذريد كه رضاى خداوند در رضاى شماست.هر چند اين جملات وقتى كه در كنارتان بوديم هيچ در يادمان نبود،من هرگز پدر يا مادر نبوده‌ام و مهر مادرى را نداشته‌ام تا شما را درك كنم ولى فقط بگويم كه صبر كنيد كه ان الله مع الصابرين «پدرم ،مادرم ،خواهران و برادرانم از همين جا در همين موقع دست همه‌تان را مى‌بوسم و ملتمس دعاى همه شما هستم ،وقت تنگ است و بيش از اين فرصت نوشتن نيست،فقط صبر كنيد كه انشاءالله خداوند شما را از صابرين قرار دهد،برادرانم مهدى و محمد را ببوسيد،دست پدرم و روى مادرم را از دور مى‌بوسم و طلب بخشش خطاياى خويش را از شما دارم ،به نيابت من از همه خويشاوندان طلب حلاليت بنمائيد.

خدا يار و نگهدارتان

والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته

22/11/64

سيد جواد صباغ


انتهای پیام/

منبع: مرکز اسناد ایثارگران تهران بزرگ


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه